سرویس سیاسی خرداد/ رضا رئیسی: این روزها که تنش میان ایران و غرب با روی کارآمدن دونالد ترامپ یکبار دیگر به نقطه عطف خود نزدیک شده، بسیاری از تحلیلگران و مردم عادی از خود می پرسند آیا روسیه پوتین که طی یکسال گذشته با تحولات ژئوپلتیکی منطقه و افزایش چالش ها در عمق استراتژیکش در اوکراین با غرب، به سمت و سوی ائتلافی راهبردی با ایران سوق یافته آیا در بازه زمانی پیش رو و تحولات خطیر محتمل معطوف به افزایش تنش با ایالات متحده، پشت ایران خواهد ایستاد و شریک اکنون راهبردی خود را تنها نخواهد گذاشت و به زبان عامیانه بر سر ایران با رفیق ترامپ معامله نخواهد کرد؟
به گزارش خرداد؛ سرخ قباهای روسی در تمامی تاریخ چند صد ساله روابط با ایران از زمان تزارها تا بلشویک های مارکسیست و سپس در دوران ربع قرنی جمهوری روسیه، همواره نشان داده اند که رفیق قابل اعتماد و شریک روزهای سخت و پر تلاطم نیستند و در بزنگاه های حساس به ثمن بخس رفقای قدیمی را می فروشند، این تازه جایی است که روابط دو کشور مبتنی بر اعمال فشار و زور و سلطه گری یکطرفه روس ها نبوده است که کارنامه آنان در این زمینه اگر انگلیسی ها پر و پیمان تر نباشد کم وزن تر نیست.
مهم ترین مولفه رفتارورزی اینچنینی روس ها منفعت نگری آنان و اهمیت شان به منافع ملی در نقطه کانونی روابط با دیگر کشورهای جهان است و بدین سان نه تنها نمی توان این رفتار را مذمت کرد که جای ستودن نیز دارد، در واقع ایراد اساسی به ما و حاکمین ایرانی باز می گشته که نتوانسته اند اهمیت ارتباط با ایران را آنچنان ترسیم و تبیین کنند که طرف روسی نتواند از زیر بار آن شانه خالی کند.
حال باید پرسید آیا اکنون و درست اینجا که ایستاده ایم، آیا روس ها باز همان رفتار قبلی را در قبال ایران تکرار خواهند کرد؟ پاسخ با عنایت به اولویت دهی منافع ملی برای روس ها، در برهه فعلی منفی است و به نظر نمی رسد اکنون و در هیچ شرایطی روس ها روابط تعمیق یافته کنونی با ایران را مخدوش کرده و به سمت و سوی طرف مقابل غش کنند!
ایران اکنون مهم ترین کارت بازی روس ها در منطقه و به نوعی جهان است و اگر روابط استراتژیک با طرف ایرانی مخدوش شود، بی گمان هیمنه برساخته کنونی برای روس ها که به احیای جایگاه آنان در معادلات جهانی انجامیده، متزلزل شده و فرو خواهد ریخت، با این وصف روس ها پشت ایران را در بازه زمانی فعلی خالی نخواهند کرد اما سئوال مهم و کلیدی آنست که این روابط برای ما چه آورده و دستاوردی خواهد داشت وهمینکه روس ها به شکل اسمی پشت ایران بایستند و پشت ما را در مجادلات و منازعات آتی خالی نکنند، کفایت می کند؟
اگر روس ها در سوریه در اردوگاه مشترک با ایران جای داشته باشند و نامشان در کنار ما، تامین کنندگی منافع ملی ما را رقم خواهد زد؟ این درست سئوالی است که اکنون مسئولان سیاست خارجی و تصمیم گیران سیاسی کشور باید بدان پاسخ دهند.
روس ها در اردوگاه ایران هستند اما آنان برای خودشان بازی می کنند و اینجاست که ما می بایست هوشمندانه روابط را به شکلی چینش کرده و به قبض و بسط سیاسی بپردازیم که در این بازی منافع ما نیز تامین و خروجی مطلوب برای ما حاصل شود و به زبان ساده بازی برد- برد، رقم خورد، وگرنه حمایت روس ها چه عایدی برای ما خواهد داشت؟
به عنوان مثال در ماجرای سوریه و نشست سه جانبه ایران و روسیه و ترکیه در آستانه، برای دور سوم مذاکرات روس ها به طور رسمی آمریکایی ها را برای حضور در نشست دعوت کرده اند، این در حالیست که طرف ایرانی مخالفت خود را با حضور طرف آمریکایی در این مذاکرات اعلام داشته بود. حال نگرانی آنست که با هزینه های فراوانی که ایران در زمین سوریه انجام داده و اصل و اساس سنگین شدن کفه ترازو در معادلات برآمده از مقاومت و ایستادگی ایران و هزینه های جانی و مالی بوده که چندین سال ایران در سوریه مصروف داشته است و اکنون که موسم میوه چینی است، مبادا تحولات به شکلی رقم بخورد که نام ایران به شکلی ویترینی در مذاکرات مطرح باشد و شرایط به سمت و سویی برود که ایران بازیگر اصلی این معادله نباشد و روس ها با دیگر بازیگران طرف مقابل، پارچه را تن خور خود ببرند و دوخت بزنند، که در این صورت بازی دو سر باخت برای ما رقم خواهد خورد.
اکنون که روس ها به کارت ایران برای بازی در عرصه های جهانی احتیاج دارد ما نیز باید حواسمان باشد که آنان را در مسیر منافع و مطامع خود مدیریت کنیم و به آنان این پیام و پالس را ارسال کنیم که اتحاد راهبردی منوط به تامین منافع دوجانبه و دستاوردهای ایجابی است نه فقط وزنه ای برای دفع فساد دشمنان و رویکردهای سلبی معطوف به آن.