بارها در پرونده ها ديده ايم بدبيني، خسيسي، خودخواهي، بدرفتاري، اعتياد مرد و تحت سلطه بودن وي از سوي پدر، مادر حتي خواهر و برادر زندگي ها را جهنمي كرده است كه البته از سوي ديگر رفتارهاي مشابه زنان نيز زندگي ها را به بن بست رسانده است.
پاي درد دل هر كدام از اين زنان و مردان بنشينيم مي شنويم كه همگي در دوران نامزدي و پيش از خانه يكي شدن همه اين رفتارها را ديده اند اما اميدوار بودند بعد از عروسي مشكلات حل شود. اما ...
بايد به دوران نامزدي توجه ويژه اي داشت چرا كه ديده مي شود برخي افراد در اين دوران شيرين دچار مشكلات و آسيب هايي مي شوند ولي براي حفظ رابطه و تشكيل خانواده با اين تفكر كه در زندگي مشترك همه چيز را درست مي كنم به سادگي از كنار اتفاقات و ناهماهنگي هايشان مي گذرند و راهي خانه بخت مي شوند بي آن كه بدانند بي توجهي به همان مشكلات دوران نامزدي زمينه ساز اختلافات و درگيري هاي بيشتر در زندگي مشتركشان مي شود كه گاهي پاي آن ها را به دادگاه هاي خانواده باز مي كند و شيريني دوران نامزدي برايشان همانند زهر تلخ مي شود.
در جوامعي كه نقش خانواده و بستگان در روابط بين فردي به خصوص ازدواج سايه افكنده و تاثير بسزايي دارد، اين پديده يعني ازدواج را امري پيچيده و حساس كرده است زيرا علاوه بر سنخيت هاي فردي ويژگي هاي خانوادگي و فرهنگي و اعتقادي نيز جزو عوامل تعيين كننده در موفقيت يك ازدواج به شمار مي آيد. در حقيقت دختر و پسري كه مي خواهند با هم ازدواج كنند قصد پيوند زدن دو خانواده و دو فاميل را به يكديگر دارند بنابراين علاوه بر مطالعه و بررسي وجود تشابه بين خود و طرف مقابل بايد هماهنگي و سنخيت دو فاميل را با هم نيز مدنظر قرار دهند و در مورد آن بررسي و مطالعه كنند.
زوجين بايد درنظر داشته باشند خرده فرهنگ هايي كه متعلق به آن هستند اعم از طبقه اقتصادي، تفاوت هاي اقتصادي، اعتقادي، اقليت هاي قومي و... آيا توانايي پذيرش و پيوند با يكديگر را دارند يا اين كه اين تفاوت هاي فردي برجسته شده و خود عامل ايجاد فاصله بين آن ها خواهد شد؟
معمولاً هنگام شروع يك رابطه اين شباهت ها است كه نمود بيشتري دارد و توجه طرفين را به خود جلب مي كند و همين امر باعث نزديكي بيشتر و اطمينان از پذيرش كامل و تفاهم مي شود اما با گذر زمان شباهت ها و تفاهمات به آرامي رنگ مي بازد و تفاوت ها نمايان مي شود.
در برخي موارد تفاوت ها پا به ميدان يك رابطه مي گذارند كه از طرف فرد مقابل قابل پذيرش و تحمل نيست. در چنين مواردي زوجين به آهستگي از لحاظ عاطفي از يكديگر فاصله مي گيرند و زماني مي رسد كه متوجه مي شوند چاره اي جز جدايي براي آن ها باقي نمانده است.
براي جلوگيري از چنين پيشامدي زوجين بايد تفاوت هاي فردي، خانوادگي، فرهنگي، اقتصادي، تحصيلي و اعتقادي يكديگر را مورد بررسي قرار دهند و اگر آن تفاوت ها را غيرقابل پذيرش و تحمل براي خود و خانواده خود مي دانند از ازدواج پرتنش و ناموفق خودداري كنند. براي اين كار بهترين شيوه عدم عجله در امر ازدواج است، يعني پس از آشنايي در خانواده و مطرح كردن قصد ازدواج بايد به يكديگر فرصت شناخت و بررسي بدهند. اين شناخت
در رفت و آمدهاي خانوادگي با نشست و برخاست هاي زوجين و خانواده ها در دوران نامزدي با هم به آرامي شكل خواهد گرفت. خانواده ها نبايد از گذر زمان در اين خصوص نگران باشند زيرا همين گذر زمان و داشتن فرصت كافي براي شناخت مي تواند از بسياري از تنش ها و ناملايمات و حتي طلاق احتمالي جلوگيري كند. خانواده ها بايد به فرزندانشان و نيز به خودشان اين فرصت را جهت تكميل شناخت و گرفتن تصميم با فراغ بال بدهند و دختر و پسر جوان نيز بدون درگير شدن در مسائل عاطفي و وابستگي به يكديگر با چشمي باز تفاوت هاي هم را ببينند و با صداقت اين تفاوت ها را به طرف مقابل خود عنوان كنند.
پذيرشي كه در اين مرحله از آشنايي به وجود مي آيد به علت آگاهانه بودن معمولاً عمري طولاني نيز دارد و در ايجاد ازدواجي موفق، به دور از تنش و ناسازگاري نقش مهمي ايفا مي كند.