پروژه شیفت ازداعش به ایران در نقش دشمنان
نتانیاهو به دنبال تغییر دکترین سیاست خارجی اوباما در خاورمیانه
سرویس سیاسی خرداد/ امین داودی نیا: در طول بیش از سه دهه و به خصوص پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران، مهم ترین محور سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه مهار ایران و مقابله با آن بود.
به گزارش خرداد؛ تقابل و تعارض میان ایران و آمریکا هیچ گاه و در هیچ دولتی اعم از دموکرات و جمهوریخواه تغییر نیافته و پی گرفته می شد اما با بروز و ظهور بی محابای سلفی های افراطی در اتمسفر سیاسی خاورمیانه و تحرکات آنان در فرا مرزهای منطقه ای زنگ خطر را برای دولت اوباما به صدا درآورد و او درسال 2015 برای اولین بار اعلام کرد که خطر بالقوه خاورمیانه نه ایرانی شیعی که افراطی های سلفی هستند.
این بدان معنی نبود که آمریکا از دایره خصومت خود با ایران کاسته است اما حکایت از آن داشت که اولویت اصلی در شرایط فعلی تقابل و مهار افراطی های سلفی و داعشی ها هستند، شاید بواسطه همین نگاه واقع بینانه تر به تحولات خاورمیانه و معادلات ژئوپلتیکی آن بود که توافق هسته ای نیز ممکن و میسر شد
اما با تغییر دولت در ایالات متحده وضعیت این اولویت بندی هم دچار تحول شده است. نتانیاهو در دوران اوباما و مذاکرات هسته ای هر چه فریاد می زد و خطر ایران هسته ای را گوشزد می کرد، کسی گوشش بدهکار نبود و فریادش بی پاسخ می ماند اما با تغییر دولت در آمریکا نتانیاهو بسیار امیدوار به پیش برد دایره منازعه جویی خود علیه ایران شده است.
ایرانی که در پرتو توافق هسته ای و عمل به تعهدات خود در فضای پسا برجام و نیز در قالب مهار داعش در سوریه و عراق چهره ای مقبول و متعارف از خود در انظار جهانیان به جای گذاشته و نتانیاهو برای پیش برد پروژه ایران هراسی خود با مشکلات عدیده ای روبرو شده است.
اگر ترامپ و هیئت حاکمه فعلی ایالات متحده پذیرای خزعبلات و گزافه گویی های این صهیونیست تندرو هستند، کشورهای اروپایی و روسیه و چین حاضر به قبول این صحنه آرایی های تصنعی و دروغین نیستند و نتانیاهو برای جلب طرف های خارجی برای مقابلهبا ایران سناریو تازه ای را پی می گیرد
به طور طبیعی بواسطه تحرکات خطرناک و اقدامات دهشتناک داعش در منطقه و جهان، همه نگاه ها به این جماعت معطوف است و همگان خواستار نابودی این تندروهای سلفی هستند و طبیعی است که در چنین فضایی پروژه ایران هراسی در حاشیه مانده و کسی بدان توجه نمی کند اینجاست که نتانیاهو در دور تازه تحرکات خود دست به کار شده و از جمله در دیدار با ولادیمیر پوتین سخن ازافراطی گری شیعی به جای افراطی گری سنی می کند و آنرا خطرناک تر نیز می خواند!
سخنی که معنی و مفهوم آن اینست که خطر اصلی نه داعش که حزب الله لبنان و جبهه مقاومت است و دنیا باید برای مهار تنش ها در خاورمیانه به قول شاه عربستان سر مار یعنی ایران را بایدقطع کند!
سخنان پوچ و مضحکی که واکنش کنایه آمیز ولادیمیر پوتین را نیز در پی داشت و طبیعی است که افکار عمومی جهانی با پیش زمینه ای که از داعش و سلفی ها سراغ دارند هیچ گاه ذهن شان به این سمت و سو نخواهد رفت اما این دلیل نمی شود که تندروهای عبری و عربی بیکار بنشینند.
به خصوص که تحولات منطقه ای به سمت و سویی در حال حرکت است که تندروهای داعشی در حال مهار و اضمحلال هستند و بدون هیچ شک و شبهه ای پدرخواندگان تندروهای داعشی یعنی عربستانی ها و متحدان منطقه ای آنها و اسرائیلی ها همانطور که اکنون نیز در چندین وهلهو از جمله در کنفرانس مونیخ روی این موضوع مانور داند، درصدد معرفی ایران به عنوانمهم ترین تهدید منطقه خواهند بود و به آن میزان این مانورهای تبلیغاتی را افزایش خواهند داد تا بالاخره تاثیری در افکار عمومی جهانی بگذاردو امکان نیز دارد که با اوج گیری تبلیغات در عرصه های میدان نیز دست به تحرکاتی بزنند تا چهره ای مخدوش از کشورمانو متحدان آن نشان دهند. هر چه هست دشمنی اردوگاه اکنون همسوی عبری و عربی چیزی نیست که بر علیه کشورمان کتمان ناشدنی باشد و آنان با روی کارآمدن دولت مردان تندروی آمریکایی امید بسیاری به پیش برد این پروژه دارندو ما نیز با توجه به خطیر بودن شرایط می بایست با نهایت هوشیاری فضا را رصد و متناسب با اقدامات تخریبی و تبلیغاتی دشمن با رویکردهای هوشنمندانه نگذاریم نبض افکار عمومی جهانی آنگونه که آنان می خواهند علیه ما بسیج شود.
به گزارش خرداد؛ تقابل و تعارض میان ایران و آمریکا هیچ گاه و در هیچ دولتی اعم از دموکرات و جمهوریخواه تغییر نیافته و پی گرفته می شد اما با بروز و ظهور بی محابای سلفی های افراطی در اتمسفر سیاسی خاورمیانه و تحرکات آنان در فرا مرزهای منطقه ای زنگ خطر را برای دولت اوباما به صدا درآورد و او درسال 2015 برای اولین بار اعلام کرد که خطر بالقوه خاورمیانه نه ایرانی شیعی که افراطی های سلفی هستند.
این بدان معنی نبود که آمریکا از دایره خصومت خود با ایران کاسته است اما حکایت از آن داشت که اولویت اصلی در شرایط فعلی تقابل و مهار افراطی های سلفی و داعشی ها هستند، شاید بواسطه همین نگاه واقع بینانه تر به تحولات خاورمیانه و معادلات ژئوپلتیکی آن بود که توافق هسته ای نیز ممکن و میسر شد
اما با تغییر دولت در ایالات متحده وضعیت این اولویت بندی هم دچار تحول شده است. نتانیاهو در دوران اوباما و مذاکرات هسته ای هر چه فریاد می زد و خطر ایران هسته ای را گوشزد می کرد، کسی گوشش بدهکار نبود و فریادش بی پاسخ می ماند اما با تغییر دولت در آمریکا نتانیاهو بسیار امیدوار به پیش برد دایره منازعه جویی خود علیه ایران شده است.
ایرانی که در پرتو توافق هسته ای و عمل به تعهدات خود در فضای پسا برجام و نیز در قالب مهار داعش در سوریه و عراق چهره ای مقبول و متعارف از خود در انظار جهانیان به جای گذاشته و نتانیاهو برای پیش برد پروژه ایران هراسی خود با مشکلات عدیده ای روبرو شده است.
اگر ترامپ و هیئت حاکمه فعلی ایالات متحده پذیرای خزعبلات و گزافه گویی های این صهیونیست تندرو هستند، کشورهای اروپایی و روسیه و چین حاضر به قبول این صحنه آرایی های تصنعی و دروغین نیستند و نتانیاهو برای جلب طرف های خارجی برای مقابلهبا ایران سناریو تازه ای را پی می گیرد
به طور طبیعی بواسطه تحرکات خطرناک و اقدامات دهشتناک داعش در منطقه و جهان، همه نگاه ها به این جماعت معطوف است و همگان خواستار نابودی این تندروهای سلفی هستند و طبیعی است که در چنین فضایی پروژه ایران هراسی در حاشیه مانده و کسی بدان توجه نمی کند اینجاست که نتانیاهو در دور تازه تحرکات خود دست به کار شده و از جمله در دیدار با ولادیمیر پوتین سخن ازافراطی گری شیعی به جای افراطی گری سنی می کند و آنرا خطرناک تر نیز می خواند!
سخنی که معنی و مفهوم آن اینست که خطر اصلی نه داعش که حزب الله لبنان و جبهه مقاومت است و دنیا باید برای مهار تنش ها در خاورمیانه به قول شاه عربستان سر مار یعنی ایران را بایدقطع کند!
سخنان پوچ و مضحکی که واکنش کنایه آمیز ولادیمیر پوتین را نیز در پی داشت و طبیعی است که افکار عمومی جهانی با پیش زمینه ای که از داعش و سلفی ها سراغ دارند هیچ گاه ذهن شان به این سمت و سو نخواهد رفت اما این دلیل نمی شود که تندروهای عبری و عربی بیکار بنشینند.
به خصوص که تحولات منطقه ای به سمت و سویی در حال حرکت است که تندروهای داعشی در حال مهار و اضمحلال هستند و بدون هیچ شک و شبهه ای پدرخواندگان تندروهای داعشی یعنی عربستانی ها و متحدان منطقه ای آنها و اسرائیلی ها همانطور که اکنون نیز در چندین وهلهو از جمله در کنفرانس مونیخ روی این موضوع مانور داند، درصدد معرفی ایران به عنوانمهم ترین تهدید منطقه خواهند بود و به آن میزان این مانورهای تبلیغاتی را افزایش خواهند داد تا بالاخره تاثیری در افکار عمومی جهانی بگذاردو امکان نیز دارد که با اوج گیری تبلیغات در عرصه های میدان نیز دست به تحرکاتی بزنند تا چهره ای مخدوش از کشورمانو متحدان آن نشان دهند. هر چه هست دشمنی اردوگاه اکنون همسوی عبری و عربی چیزی نیست که بر علیه کشورمان کتمان ناشدنی باشد و آنان با روی کارآمدن دولت مردان تندروی آمریکایی امید بسیاری به پیش برد این پروژه دارندو ما نیز با توجه به خطیر بودن شرایط می بایست با نهایت هوشیاری فضا را رصد و متناسب با اقدامات تخریبی و تبلیغاتی دشمن با رویکردهای هوشنمندانه نگذاریم نبض افکار عمومی جهانی آنگونه که آنان می خواهند علیه ما بسیج شود.
