آلمانيها ميگويند «گذشتهاي هست كه نميخواهد بگذرد»؛ گذشتهاي كه در نقش شبح ظاهر ميشود؛ گذشتهاي كه گورستان عهدهاي وفانشده است و كار مورخ بازسازي و يادآوري آنها. به تعبير پل ريكور، فيلسوف و اديب برجسته فرانسوي، مورخ همچون شهروندي عمل ميكند كه آينده را بازميگشايد، چرا كه گذشته را بازگشوده است. به طرز عجيبي انتخابات ۲۹ ارديبهشت ۹۶، عرصه جدال با گذشتهاي شده كه نه گذر از آن ممكن است و نه گريز از آن ميسر. در آخرين مناظره ۶ كانديداي رياستجمهوري شبح اين گذشته بيش از پيش ظاهر شد؛ گذشتهاي كه ابراهيم رييسي آن را حواله داد به مناظرهاي بين دولت فعلي و قبلي كه «همه مسائل را تمام كند»؛ اما حسن روحاني از رييسي خواست كه او طرف مناظره باشد و اسحاق جهانگيري نيز به حضور دولت گذشته در مناظره آخر اشاره كرد «چرا كه در تمام ستادهاي اين آقايان، افراد دولت گذشته هستند. »
رييسي با اعلام آمادگي براي مناظره با روحاني، عملا ورود خود در نقش «گذشته» را پذيرفت؛ درحالي كه محمود احمدينژاد نماد اين «گذشته» نيز از انتساب او به خود ابا دارد.صحنه انتخابات به طرز معناداري عرصه رقابت نمادهاي حفظ وضع موجود با گذشتهگراياني شده كه در امروز و فردا هم قدرت بازيابي دارد و هم بازسازي در قالبي ديگر؛ به تعبير شايسته مصطفي هاشميطبا «نميشود يك مقطع را از تاريخ ببريم چون چيزي كه در گذشته بوده تاثير دارد.»تاكتيك زوج روحاني - جهانگيري در كل ايام مبارزات انتخاباتي همين بازخواني گذشته بوده تا از بازسازي آن جلوگيري كند؛ گفتههاي روحاني در اصفهان به برگشتناپذيري گذشتهاي ميپردازد كه حتي اگر او نيز نباشد، پتانسيل اجتماعي اجازه بازگشت به قبل را نخواهد داد. تاريخ اما به يك معنا بازگوكننده راز ممكنها، تفاوتها و موارد غيرواقعي است. شايد به همين دليل باشد كه بزرگترين چالش مدعيان آينده موعود، پاك كردن گذشتهاي باشد كه خود سازندگان يا بازندگان آن بودند. دفاع دو كانديداي رقيب روحاني از برجام و يادآوري كارنامه «بيلبوردي» آنها يك پيام روشن دارد و آن اينكه گذشته را نميشود به فراموشي سپرد. اشاره رييسي به «گلابي برجام» در مناظره آخر، بلافاصله يادآور مواضع يكي از خويشاوندان اوست كه در نماز جمعه مشهد مردم را تشويق كرد به جاي مرغ، اشكنه بخورند و يكي از همفكرانش نيز در نماز جمعه تهران احتمال داد روزي برسد كه «ما دو وعده غذا بخوريم؛ چه اشكالي دارد حتي اگر شرايط بدتر شود ما روزي يك وعده غذا بخوريم؛ مردم ما تاب و تحمل را دارند.»گلايه از كوچك شدن سفره مردم و وعده يخچالهاي پر در زمانهاي سر داده ميشود كه هنوز خاطرات گذشته امكان فراموشي را به ما نميدهند؛ زماني فراموشي ضروري است كه به خاطرهاي اجازه تصور آينده را ندهد و فراموشي نوعي انتخاب است. ما براي حفظ آينده اتفاقا دست به انتخاب ميزنيم كه گذشته را فراموش نكنيم. برخلاف آنچه نيچه گفت «احساس تاريخي اگر بيهيچ محدوديتي عمل كند و تمامي معاني متضمن در خود را آشكار سازد به انهدام آينده ميانجامد»، امروز بقاي آينده در گروي شناخت گذشته و جامه امروزين فكر ديروز است. از اين ديروز هنوز گريزي نيست چون آنان كه نگران انهدام آيندهاند، در واقع از فروريختن تخيلات هراسانند؛ از داوري خانمانبراندازي كه با حكومت عدالت «غريزه خلاقه را ضعيف ميكند». (نيچه، سودمندي و ناسودمندي تاريخ براي زندگي) جمعه اين هفته مصاف فردا با ديروز است؛ مواجهه يادآوري و فراموشي؛ رودررويي گذشتهگراياني با جامه نو و آيندهنگراني با هراس كهنه.