سرویس سیاسی خرداد/ رضا رئیسی: ابراهیم رئیسی تا دو ماه پیش چهره شناخته شده ای برای عموم مردم ایران نبود و حضور در انتخابات ریاست جمهوری پر فراز و نشیب دوازدهم و رقابت در عالی ترین سطوح سیاسی نام و چهره او را برای عموم مردم آشنا کرد و این بدان معنی است که رئیسی واجد پتانسیلی شده است که تا چند وقت پیش بهره ای از آن داشت و حال پرسش مهم آنست که آیا او قصد بهره گیری از این ظرفیت را دارد یا نه و اگر دارد؛ چگونه و از چه مسیری؟
به گزارش خرداد؛ به طور معمول برای برکشیده شدن در سپهر سیاسی و رسیدن به قله های رفیع آن در ساختارهای سیاسی نظامند و ممالک راقیه، سال های سال ممارست و تلاش و فعالیت و حضور در رده ها و رسته های مختلف حزبی نیازمند است اما در کشور ما گاه ره یکصد ساله را می توان یک شبه طی نمود.
نمونه اش محمود احمدی نژادی که در آخرین انتخابات مجلس رتبه چند دهمی را اخذ و از رسیدن به پارلمان باز ماند اما چند سال بعد به یکباره تا رسیدن به قله غایی و نهایی راه کوتاه و چند روزه ای را طی کرد؛ حالا چه موافق رئیسی باشید و چه مخالف او، این نامزد ریاست جمهوری سابق که سابقه حضور در مناصب اجرایی را نداشته و اکثریت قریب به اتفاق دوران حضور خود در مناصب حکومتی را در قوه قضاییه سپری کرده است، اکنون ظرفیت نقش آفرینی به عنوان یک رجل سیاسی را دارد.
او تنها و یگانه نامزدی بود که بعد از گذشت بیست سال کلیه اردوگاه اصولگرایی را پشت خود بسیج کرده و کنش هماهنگ این جریان سیاسی در انتخابات را به منصه ظهور رساند، البته نکته آنجاست که بخش اعظم این هماهنگی و هم افزایی نه معطوف به شخص خود رئیسی که برآمده از حامیان وی بود اما هر چه هست او اکنون نامزدی است که نزدیک به 16 میلیون رای را پشتوانه خود دارد و اگر در هر جای دنیا بود به همین سادگی چنین ظرفیتی به ثمن بخس از کف نمی رفت.
البته همانگونه که اشاره رفت ساختار سیاسی ایران برخوردار از شاکله های قاعده مند و چارچوب های منظم حزبی و تشکیلاتی نیست و از اساس ما یاد نگرفته ایم که چگونه از این ظرفیت های بالقوه و موسمی انتخاباتی چگونه بهره مند شده و آن را در قالب اهداف و منویات سیاسی خودمان در بازه زمانی کوتاه مدت و بلند مدت کانالیزه و ساختارمند کنیم.
در خصوص شخص حجت الاسلام ابراهیم رئیسی می توان گفت که او دو گزینه پیش روی خود دارد؛ در همان جایگاه تولیت آستان قدس رضوی باقی مانده و به اظهارات گاه و بیگاه سیاسی بسنده کند و از ورود به کنش گری سیاسی در مقام یک فعال سیاسی تمام قامت بپرهیزد که بنابر اقتضاء جایگاه تولیت آستان قدس چه بخواهد و چه نخواهد، عرصه کنش سیاسی برای او در این مقام محدود خواهد بود ( منظور سخنان گاه و بیگاه و اعتراضات یا انتقادات گاه و بیگاه و در لفافه نیست) و او نمی تواند در مقام یک لیدر سیاسی جریان راست سنتی به ایفای نقش بپردازد. همانند کار که طی این چند صباح کردهو هر از گاهی در سخنان مذهبی خود کنایه ای هم متوجه رقیب سیاسی کرده و گذر کرده است.
گزینه دوم آنست که ابراهیم رئیسی عزم حضور جدی در فضای سیاسی را داشته و بخواهد در نقطه کانونی و محوری جریان راست به ایفای نقش بپردازد، جریانی که از فقدان حضور یک شخصیت محوری رنج می برد و هر چند هواداران این جریان چندان به رویکردهای حزبی و تشکیلاتی اعتنا نداشته و تکلیفی در صحنه حضور می یابند اما اگر قرار باشد جناح راست از اقلیت به درآید و در نهادهای انتخابی موفقیت کسب کند، اتکا به این آرای منسجم و البته حداقلی گره گشا نبوده و کارساز نیست و آنان را در اقلیت باقی نگه خواهد داشت و آنان مجبور به حضور ملموس تر و فراگیرتر در فضای سیاسی هستند.
شاید یکی از نقاط ضعف رئیسی که در این انتخابات بسیار بدان اشاره رفت عدم شناخته شدگی وی بود اما اکنون این ظرفیت را دارد که زین پس در مقام محوریت جریان راست به ایفای نقش پرداخته و به عنوان مثال در انتخابات آتی مجلس محور اجماع و اتحاد اصولگرایان باشد البته یک نکته مهم نیز در این میان مطرح است و آن پایگاه و جایگاه مستحکم و و راهبردی تولیت آستان قدس است که به سادگی قابل چشم پوشی نیست و حال رئیسی باید ببیند که کدامین گزینه را ترجیح می دهد، هر چه هست او اگر در تولیت آستان مقدس رضوی باقی بماند بی شک نخواهد توانست در مقام یک لیدر سیاسی ظاهر شود، آنهم لیدری که می خواهد آرای عمومی را در راستای طیف و جریان خود آرایش دهد و این مهم نیازمند کنش پردوام و جدی و تمام عیار است که با طبیعت جایگاه تولیتآستان قدس همخوانی نخواهد داشت.
یادمان باشد که جریان راست برای حضور در عرصه سیاسی خلاء حضور یک راهبر جدی را به شکل ملموس حس می کند و در غیاب چهره هایی چون احمدی نژاد علی الحساب ابراهیم رئیسی است که می تواند با حمایت هایی که در پشتوانه خود دارد این نقش را ایفا کند و باید دید حضور او در صحنه سیاست یک اتفاق گذار با یک تجربه تلخ توامان با ناکامی بوده یا او می خواهد و می تواند خود را در مقام یک قطب سیاسی جریان راست معرفی کرده و جا بی اندازد.
بدون شک تولیت آستان قدس مسیر آسان و ساده پیش روی رئیسی و حرکت در مقام یک کنش گر سیاسی راه سخت و پر چالش پیش روی اوست.