سرویس سیاسی خرداد/ عبدالرضا کنی: هواداران شهرداری منتخب اول مردم تهران، این روزها هشتگ جالبی در فضای مجازی برای تحقق این مطالبه خود مطرح کرده اند«تهران هاشمی را می خواهد» به موازات آن شماری از رسانه ها نیز مجدانه و مصرانه به تبلیغ این موضوع پرداخته و در این مسیر از هیچ کوششی دریغ نمی کنند اما سئوال اینجاست که آیا تهران و اعضای شورای شهر تهران و منتخبین مردم تهران نیز «شهرداری هاشمی» را می خواهند؟
به گزارش خرداد؛ هیچ اصلاح طلب و یا هوادار جریان اعتدال و اصلاح نیست که نظر منفی به محسن هاشمی داشته و یا در توانمندی او عطف به سوابق مدیریت شهری شکی داشته باشد اما سئوال بزرگ آنجاست که در شرایط فعلی و با توجه به رای تاریخی در انتخابات 29 اردیبهشت و برآمدن شورای شهری تماما اصلاح طلب که قرار است در جایگاه نظارتی و تقنینی بر مدیریت شهری؛ کلان شهر تهران احاطه و روند امور را به سامان رساند، آیا صلاح است که محسن هاشمی شورا را وا نهاده و به شهرداری کوچ کند؟ آیا جایگاه شورا آنهم با این رای قاطع، کم از شهرداری تهران برای خدمت رسانی صادقانه به مردم و ساماندهی اوضاع نابهنجار شهری است؟ آیا این کوچ نوعی بی احترامی به رای مردم و خدشه بر اعتماد آنان و نگاهشان به اصلاح طلبان به عنوان سیاستمدارانی که شیفته خدمت هستند تا علاقمند به قدرت، نیست؟
آنگونه که از شواهدو قرائن پیداست، پاسخ اکثریت اعضای شورا به این سئوالات برآیندی جز مخالفت با خروج محسن هاشمی از شورا و حرکت وی به سمت صندلی شهرداری ندارد، آنچه که رسانه ها و جریانات به ظاهر حامی محسن هاشمی آنقدر بر طبل آن کوفتند تا به یک گزاره مورد بحث و افتراق افکنانه تبدیل شد.
حال در این شرایط می توان 4 سناریو را در خصوص طرح محسن هاشمی برای شهرداری تهران مورد توجه قرار داد.
سناریو اول: محسن هاشمی مُصر به استعفا از شورای شهر شده و اعضای شورا علیرغم میل باطنی به این استعفا رای مثبت دهند و آنگاه در هنگام گزینش شهردار به او رای لازم را با توجه به حملات و فضا سازی های اخیر برخی رسانه ها، نداده و در این حالت هم محسن هاشمی هم اعضای شورای شهر و هم مردم تهران متضرر و مغبون شوند.
سناریو دوم: محسن هاشمی با توجه به علم و اطلاع از مخالفت اکثریت اعضای شورا، با صراحت از عدم تمایل خود برای شهرداری و باقی مانی در شورای شهر بگوید و بدین واسطه ترمز برخی هواداران دو آتشه رسانه ای را که خواسته یا ناخواسته با اقدامات خود بر طبل افتراق و انشقاق می کوبند؛ بکشد و با تلطیف فضا و اتحاد دو چندان در میان اعضای شورا، او خود را برای ریاست بر شورای شهر با توجه عقبه اجرایی در مدیریت شهری و تسلط بر زیر و بم های این عرصه آماده کند، که بی گمان این صندلی دور از دسترس وی نبوده و بهترین حالت ممکن است.
سناریو سوم: محسن هاشمی علیرغم مخالفت ها از شورای شهر استعفا داده و خود را نامزد شهرداری تهران کرده و بتواند حداقل آرای ممکن را به دست بیاورد و در سمت شهرداری تهران به ایفای نقش بپردازد. شهرداری که آنگاه حمایت قاطبه اعضای شورا را نداشته و اگر افتراق های بوجود آمده منجر به ایجاد گسل در اردوگاه اصلاح طلبان در بازه زمانی بلند مدت شود، نه فقط هزینه های زیادی بر اردوگاه تحول خواهان تحمیل خواهد شد که تا سال های سال علت این افتراق و بار مسئولیت آن خواسته یا نخواسته بر دوش محسن هاشمی بوده و آینده سیاسی وی را مخدوش خواهد کرد.
سناریو چهارم: طیف حامیان رسانه ای و سیاسی هوادار شهرداری محسن هاشمی طرح موضوع شهرداری محسن هاشمی را به عنوان یک سناریو دوگانه و انحرافی مطرح کرده و با نام آوری از وی و تبدیل کردن آن به مهم ترین موضوع مورد بحث، پس از آنکه محسن هاشمی بنابر خواست اکثریت اعضا و احترام به رای مردم، طی بیانیه ای از شهرداری صرفنظر کرد، گزینه مورد وثوق و علاقه این جریان را که لابد محسن هاشمی هم بدان نظر دارد برای شهرداری معرفی کنند! که زمزمه های آن این روزها شنیده می شود.
هر چه هست این نکته کتمان شدنی نیست که موضوع شهرداری محسن هاشمی به عنوان یک دغدغه جدی از سوی برخی طیف ها و رسانه ها اکنون با جدیت و شدت بسیار مطرح شده و باید دید از این چهار سناریو، کدام یک تحقق خواهد یافت.