عربستان در مسیر بی بازگشت
تغییر از جنس تخدیر، بن سلمان امید آخرین آلسعود
عزل محمد بن نایف و نصب محمد بن سلمان هر چند اتفاق بی سابقه ای در خاندان آل سعود به شمار می آید و با برکناری محمد بن نایف از همه سمت ها مشخص و معلوم است که یک کودتای نرم رخ داده و نمونه واضح آن تصویری است که محافظ بن سلمان در هنگام بیعت نمادین و البته فرمالیته، دست به اسلحه ایستاده تا مبادا ولیعهد معزول، به عبا و قبای ولیعهد منصوب چنگی انداخته و ترقه ای در کند .
سرویس سیاسی خرداد/ صلاح الدین توماج پور: اتفاق بی سابقه در هیئت حاکمه سعودی رقم خورد، برای اولین بار این بار ولیعهد، پسر پادشاه است، سنت دیرین شکسته شد و خاندان آل سعود تن به تغییر ساختاری داد، اصلاحات به ثمر نشست و تغییر محقق شد اما کدام اصلاح و کدام تغییر؟ اینجا عربستان سعودی است، نظامی که نه توتالیتر است نه حتی دیکتاتوری، یعنی با تعاریف متداول سیاسی نمی توان برای ساختار سیاسی آن متردافی در ادبیات سیاسی یافت، اینجا نظام قبیله ای حکمفرماست و تغییر و اصلاح در نظام قبیله ای نیز همین مدلی است، برادر زاده در یک کودتای نرم و آرام معزول و فرزند بر تخت می نشیند و تمام.
به گزارش خرداد، عزل محمد بن نایف و نصب محمد بن سلمان هر چند اتفاق بی سابقه ای در خاندان آل سعود به شمار می آید و با برکناری محمد بن نایف از همه سمت ها مشخص و معلوم است که یک کودتای نرم رخ داده و نمونه واضح آن تصویری است که محافظ بن سلمان در هنگام بیعت نمادین و البته فرمالیته، دست به اسلحه ایستاده تا مبادا ولیعهد معزول، به عبا و قبای ولیعهد منصوب چنگی انداخته و ترقه ای در کند اما این اتفاق شوک کننده و غیر منتظره نبود از همان زمان مرگ ملک عبدالله، حاکم واقعی و مرد همه کاره سعودی کسی نبوده جز ملک سلمان، شاهزاده ای که در طول این دو سال گذشته تغییرات بنیادین و پر شتابی را براه انداخته و عربستان را با چالش های گسترده ای روبرو ساخته، چالش هایی که شاید برای تغییر و اصلاح در مدل عربستانی آن لازم و ضروری نیز به نظر می رسید.محمد بن سلمان را ما با سیاست های تند و رویکردهای تهاجمی و اقدامات عجولانه در قبال یمن یا این روزها قطر می شناسیم، شاهزاده ۳۱ ساله ای که به ضدیت و دشمنی با ایران نیز شهره است و می خواهد نماد تغییر و اصلاح باشد.محمد بن سلمان به رغم این سیاست های تندروانه در عرصه سیاست خارجی در عرصه سیاست داخلی به عنوان نماد تغییر و برون رفت از ساختار های سنتی و متصلبانه داخلی، وجهه تازه ای از حاکمان سعودی و نسل تازه قدرت در میان شهروندان این کشور از خود به نمایش گذاشته، بن سلمان تغییرات اندک اما مهم در ساختار دیرپا و غیر منعطف سعودی در ساختار های فرهنگی و مذهبی ایجاد کرده و به نوعی قصد آن را دارد که خود را به عنوان نماد تغییر و تحول معرفی کرده و نسل تازه جوانان سعودی را که با مظاهر مدرنیته آشنا شده و دیگر نمی توان آنان را در قالب های سنتی گذشته نگه داشت، راضی و آرام کند، حاکمان سعودی طبیعی است که قصد ترک صندلی قدرت و اصلاحات سیاسی را ندارند و تنها راه باقیمانده تغییرات به سبک و سیاقی است که امروز در عربستان سعودی رقم خورد، شاهزاده ای بر تخت می نشیند که بر ناسیونالیسم عربی تکیه و تاکید دارد و با دشمن تراشی بیرونی و پافشاری بر پندارهای قومی و قبیله ای، وحدت درونی را ضروری نشان می دهد و از طرف دیگر با اصلاحات فرهنگی و مذهبی و تغییرات نرم و مدیریت شده، جوانان زیر منگنه سعودی را به تدریج و کانالیزه شده از زیر فشار خارج و آنان را به سمت و سوی خود جلب می کند.
عربستان با توجه به تغییرات بزرگ در بازار نفت و آینده گریز ناپذیری که پیش روی این صنعت قرار دارد، دیگر نمی تواند به دلارهای نفتی به عنوان منبع درآمدی لایزال و همیشگی نگاه کرده و در بعد سیاسی و سیاست های اجتماعی هم ادامه روند سابق سرنوشت محتومی پیش روی آن قرار داده بود و آمدن بن سلمان به ولیعهدی که به احتمال قریب به یقین به سلطنت او و تفویض اختیار ملک سلمان به محمد منجر خواهد شد، تنها راه تغییری که به دوام کلیت ساختار سیاسی منجر می شد، برای برون رفت از بحران های پیش رو را برگزیده است.
آمدن بن سلمان به مقام ولیعهدی بی گمان تغییر محسوس و ملموسی را در سیاست های فعلی ایجاد نخواهد کرد چون تغییرات از دو سال پیش آغاز شده و اکنون تنها یک جراحی درون حاکمیتی رخ داده و راه بی بازگشت گشته و کار یکسره گشته است.
حالا اما بن سلمان جوان و ماجراجو باید، بحران هایی را مدیریت کند که برای تحکیم جایگاه و تغییر ساختار آن را کلید زده و اکنون که خواسته قدیمی محقق شده و جایگاه او تحکیم شده است، باید دید او می تواند چالش های بسیاری که پیش رویش قرار گرفته مدیریت کند.
یمن اکنون باتلاقی برای عربستان شده و خروج از آن بی گمان آسان و در کوتاه مدت ممکن و میسر نخواهد شد، قطر هم که با حاکم جوان و البته از جنس متفاوت خود، داعیه پیشقراولی در جهان عرب را دارد، چالش دیگری برای بن سلمان است، او و حامیانش بیش از هر چیز در ایجاد چالش با قطر، همین وجه تفاوت بن تیم جوان و جاذبه اش برای اعراب را هدف گرفتند تا او را که دیگر در قالب های سنتی و پدرخواندگی سعودی نمی گنجید مهار کنند که البته تاکنون موفق نبوده اند و البته ایرانی که هر روز بر دایره پیش روی های خود در معادلات منطقه ای می افزاید و ملک جوان اگر می خواهد جایگاه خود را به عنوان نماد نسلی تازه و پیش رو از حاکمان سعودی و عرب محکم سازد، چاره ای جز مقاومت و مهار ایران ندارد و او البته که شعارهای جسورانه ای علیه ایران بر زبان رانده که پاسخ های سختی را هم دریافت کرده و باید دید پروژه تغییر با طعم تخدیر ( سست کردن) بن سلمان به کجا خواهد انجامید، تخدیری که معنای آن این است که برای دورمانی از سیل مطالبات شهروندی و هلاکت ناگزیر پیامدی، تغییرات پر سر و صدا اما نه ساختاری کلید خورده، شاید که در دهه های پیش رو شانس باقی مانی نظامی که با هیچ یک از قواعد متعارف حکومت داری در نظام نوین جهانی همخوانی ندارد، زیاد شود و البته که این تغییرات با شعارها و رویکردهای قمارگونه ای حداقل در عرصه سیاست خارجی و در منطقه پرالتهاب خاورمیانه روبروست که امکان اسقاط نظام با هزینه های سخت را هم دور از ذهن نشان نمی دهد