به گزارش خرداد، روزنامه شهروند نوشت: آنان که با مسائل زندان آشنا هستند به خوبی میدانند که بسیاری از زندانیان عادی با استفاده از ترفندهای گوناگون، میکوشند که فرزندانشان از زندانی بودن آنان اطلاع پیدا نکنند، بهویژه فرزندان خردسال از این نظر حساستر هستند. آنان با گفتن اینکه پدر به سفر یا ماموریت رفته مشکل را حل میکنند و فرزند را به دیدار و ملاقاتی پدر زندانی نمیبرند. ضمن اینکه با تماس تلفنی مشکل ارتباط با کودک را حل میکنند، هر چند در وسط گفتوگو صدای کسی روی خط میآید و اعلام میکند که از زندان تماس گرفته میشود! با وجود این، این مسأله هم تا حدی قابل حل است. ولی این امکان فقط برای پدران است، چون چگونه میتوان به کودک گفت که مادرت به سفر یا ماموریت رفته و تو را تنها گذاشته است؟ قطعا کودک دچار مشکل میشود. بهویژه اینکه حتی اگر کودک متوجه شود که پدرش هم زندان رفته باز هم مشکل چندانی نیست و قابل تحمل است ولی گفتن اینکه مادرت زندان رفته است برچسب بسیار سنگینی است که بر روح و روان فرزندان کودک و نوجوان و حتی بزرگسال اثر ویرانگری دارد.

زندانی شدن زنان و مادران درحالیکه فرزندانشان در بیرون زندان و نزد دیگر اعضای خانواده هستند، بهترین حالت ممکن است بهویژه اگر بتوانند اصل موضوع را از آنان پنهان کنند. بدترین حالت وقتی است که مادران با فرزندانشان در زندان باشند. مطالعات درباره وضع زنان زندانی نشان داده است که این حالت به نسبت دردآورتر از وضع قبلی است و البته بدتر از همه این است که فرزند بیرون زندان ولی بد یا بیسرپرست باشد، بهویژه اگر فرزند دختر باشد که یک وضع بحرانی است.
از سوی دیگر، زندان نزد افکار عمومی، مترادف با مفهوم مجازات و جرم است. این را هم میدانیم که تعداد زنان زندانی بسیار کمتر از مردان زندانی است. با اینحال همین تعداد اندک (حداکثر ٥درصد کل زندانیان) احتمالا اثرات تخریبی بیشتری داشته باشد چون برچسب زندانی خوردن بر زنان هزینه بیشتری را برای آنان در بردارد تا برای مردان زندانی. با اینحال، چارهای نیست که اگر زنانی مرتکب جرم میشوند با آنان برخورد و مجازاتشان کرد ولی متاسفانه برخی از زنان زندانی و نیز مردان، بیش از اینکه به علت جرایم حاد در زندان باشند به علت امور به نسبت سادهتری روانه زندان میشوند که شاید بهتر باشد از روشهای جایگزین برای این موارد استفاده شود و اجازه نداد که مادران این جامعه با برچسب زندانرفته مواجه شوند.
برنامهای که زیر نام ارمغان٢ و در هفته گذشته در تالار شمس برگزار شد تا کمکهای مردمی برای پویش رهایی مادران جرایم غیرعمد از زندان را جمعآوری کند، نمونهای از فعالیتهای مدنی هنرمندان و افراد خیّری است که فعالیت خود را صرف بهبود وضع جامعه از خلال رهایی مادران از زندان میکنند تا بلکه این کودکان، سال نو را در کنار و در آغوش پرمهر مادر بگذرانند.
میدانیم که تصمیمگیری در امور جامعه سخت است و تکبعدی نیست. به همین دلیل بسیاری از قوانین بهویژه قوانین جزایی تعزیری بهگونهای نوشته شده تا قضات و دادگاهها احکام را به نسبت شرایط وقوع جرم، شدید یا ضعیف نشان دهند. ما نمیتوانیم برای یک جرم مثل سرقت در همه حال احکام مجازاتی ثابتی بدهیم. شرایط سارقان و امور جانبی آنها به کلی با یکدیگر متفاوت است. یکی از عوامل مخففه مجازات یا اقدامات تأمینی، جنسیت مجرم و مادرانی است که فرزند دارند. فراموش نکنیم که بسیاری از زنان به دستور و تحت سلطه همسران یا مردان خانواده اقدام به اعمال خلاف میکنند و مسئولیت اصلی در این موارد به عهده شوهران و مردان خانواده آنان است، بنابراین انتظار رعایت تخفیف در صدور هر نوع حکمی برای این مادران انتظاری دور از واقعیت و انصاف نیست.
شادی واقعی ما هنگامی است که جامعه شاد و شاداب باشد. عید و سال تحویل و روزهای بعد از آن یکی از سختترین دوران برای هر زندانی است. روزهای دیگر سال، روزهای کار و تلاش است ولی وقتی که عید میشود برای زندانی بدتر از روزهای عادی است، بنابراین چه خوب است که در این روزهای پایانی سال دیگران را تشویق کنیم تا از طریق مشارکت در طرح ارمغان٢ که با هدف آزاد کردن زنان و مادران زندانیشده بر اثر جرایم غیرعمد است، شادی خود را با دیگران تقسیم کنند و آن را عمق بخشند.