خرداد:صادق زیباکلام در روزنامه ایران نوشت:
متهم کردن محمد جواد ظریف به دیپلمات نبودن و برخلاف منافع ملی دانستن اظهارات او از سوی روزنامه کیهان اتفاق تازهای نیست. این موضعی است که از سوی جریانهای تندرو در سالهای اخیر به دفعات مطرح شده است. آنها با تفاسیر اغلب نادرستی که از اظهارات او بویژه در مورد پیشنهاد گفتوگوهای منطقهای ارائه میکنند از او میخواهند که برای گرفتن مهر تأیید دیپلمات بودن از سوی آنها مطابق با خواست و سلیقهشان سخن بگوید. اما این خواست و سلیقه چیست؟ این همان رویکرد رادیکال و تهاجمی است که به اشتباه از آن با عنوان رویکرد انقلابی یاد و دفاع میشود.
حاصل این رویکرد در گذشته این بوده است که ما درحالی که میتوانستیم برای بسیاری از مسائل داخلی و خارجیمان هزینه کمتری بپردازیم، بیشترین هزینه ممکن را پرداختهایم و شواهد این ادعا را نیز میتوان در گسترهای از رویدادها، از گروگانگیری در سال 1358 تا پرونده هستهای جستوجو کرد.
در وضعیت کنونی نیز همچنان ما از میان راههای گوناگون مصالحه، گفتوگو و حل و فصل مسأله با زبان دیپلماسی یا پیگیری رویکرد جریان تندرو و زبان مورد تأیید آنها مخیر به انتخاب هستیم. این آخری یعنی زبان مورد تأیید جریانهای داخلی اتفاقاً ایده آل حاکمان سعودی، ترامپ و نتانیاهو هم هست. زیرا این ادبیات به آنها فرصت خواهد داد بدون هیچ مشکلی و بدون نگرانی از قضاوت افکار عمومی هر طور که دلشان میخواهد رفتار کنند. در حالی که اگر ظریف با زبان دیپلماسی واقع بینانه با ترامپ و عربستان صحبت کند باعث میشود که همراهی کشورهای دیگر و بویژه اتحادیه اروپا و کشورهای تأثیرگذار آن را به ثمن بخس از دست ندهیم و کار را برای امثال ترامپ آسان نکنیم.
البته تندروها همواره در مقابل استدلال کردهاند و میکنند که این انفعال است و اگر ما با زبان ملایمت و استدلال دیپلماتیک با آنها سخن بگوییم آنها جری شده و پیش خواهند آمد. اثبات این ادعا البته با گوینده آن است. اینکه اثبات کنند که چه زمانی ما مواضع تند گرفتهایم وآنها جلو نیامدهاند و گستاخی نکردهاند. بالعکس واقعیت امر از این قرار است که در طول 40 سال گذشته همواره در عرصه بینالملل زمانی بر ما هزینههای گزاف تحمیل شده است که اتفاقاً ما هم از موضع تقابل صرف تندترین مواضع را گرفتهایم و راه دیپلماسی را فراموش کردهایم. اگر قبل از مذاکراتی که منجر به برجام شد ما در زمینه هستهای به جای شعارهای رادیکال و انقلابی چون کاغذ پاره خواندن قطعنامههای شورای امنیت و امثالهم برخورد نکرده بودیم شاید چنین هزینه سنگینی برای هستهای پرداخت نمیکردیم؟ حال قضاوت با مردم است که بگویند پیشنهاد گفتوگو برای حل مسائل و تنشها خلاف منافع ملی است یا بالا بردن هزینهها؟