خرداد:تدبیر ما در همه سالهای سخت 88 تا 92 بازهم منتهی شد به سید محمد خاتمی و حرفها و تحلیلهایش. سعی کردیم تنهایش نگذاریم، درکش کنیم و خواستههایش را جامه عمل بپوشانیم تا همه نقشههای بدخواهانش، نقش بر آب شود. اگرچه گاهی در میانههای این راه پر سیخ و میخ، ریزودرشت ناقدش شدیم و بارها بر او تاختیم اما خاتمی باحوصله به همه گلایههای ما پاسخ داد و بارها به صبر دعوتمان کرد.
به گزارش خرداد به نقل از اعتماد آنلاین ،سید محمد خاتمی چه بخواهد چه نخواهد محبوبترین و مؤثرترین چهره اصلاحطلبان است. اصلاً اصلاحات برای ما دهه شصتیها با خاتمی آغاز شد و هویت پیدا کرد. ما، جوانی و آرمانهایمان را با خاتمی شروع کردیم. او سخن میگفت و ما برایش هورا میکشیدیم و شب و روز به دنبال آدرسهایی میگشتیم که خاتمی داده بود.
مأموریت و منظومه ذهنی ما را خاتمی با آن حرفهایش درباره آزادی و توسعه و حقوق ذرهذره ساخت. از همان روزی هم که همای اوج سعادت روی شانههایش نشست تا جنبش اصلاحیاش عِده و عُده داشته باشد تنهایش نگذاشتیم تا همه روزهای بعد از 88 که فصل یسرت جای خودش را به عصر عسرت داد. از همان روزها که ممنوعالتصویر شد گویا نسل ما عکس رخ یار را گم کرد و حیرتزده از هم پرسیدیم: چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟
تدبیر ما در همه سالهای سخت 88 تا 92 بازهم منتهی شد به سید محمد خاتمی و حرفها و تحلیلهایش. سعی کردیم تنهایش نگذاریم، درکش کنیم و خواستههایش را جامه عمل بپوشانیم تا همه نقشههای بدخواهانش، نقش بر آب شود. اگرچه گاهی در میانههای این راه پر سیخ و میخ، ریزودرشت ناقدش شدیم و بارها بر او تاختیم اما خاتمی باحوصله به همه گلایههای ما پاسخ داد و بارها به صبر دعوتمان کرد.
ما همیشه برای آینده خود و آینده اصلاحات منتظر آن بودیم که خاتمی چه میگوید و کدامین نقطه را نشان میدهد. آخرسر "تکرار "کرد و ما، تکرار او را پای صندوقهای رأی تکرار کردیم و رقیب بازهم خلع سلاح شد تا درها برای اصلاحطلبان با تکرار خاتمی باز شود و هرچند مهر ممنوعیت از سجل خاتمی برچیده نشد.
سید اصلاحات در همه این شرایط سخت و صعب، مأموریتی پیچیده و چندلایه را بر عهده داشته. او هم میبایست اصلاحات را از کوچه تنگناها و سختی میرهاند و هم آنکه باید بهگونهای رفتار میکرد تا قبای سیادت در سیاست، دوباره تنپوش اصلاحطلبان و گفتمان اصلاحطلبی میشد. مهمتر از این دو باید کاری میکرد تا هفتاد و دو ملت اصلاحطلب، یکصدا شوند و یکدل باقی بمانند تا آب به آسیاب رقیب سرازیر نشود.
خاتمی مأموریتهایش را درست انجام داده که آتش تخریب و توهین از زمین و زمانبر سروصورت اصلاحطلبان میبارد تا آنها هم از کیهان تهران فحش بخورند هم از کیهان لندن.
خاتمی در همه این شرایط پیچیده، هرگز عبا و قبای بیمسئولیتی در قبال ایران و ایرانی و اصلاحطلبی بر تن نکرد و روزه سکوت نگرفت. او آهسته و پیوسته با درک و پذیرش شرایط حداقلی موجود قصد کرده تا نقش تاریخی خود را در این زمانه و شرایط محدود بازی کند. از همین رو پس از انتشار نامه صد نفره به مقامات کشور برای مذاکره با امریکا جهت عبور از بحرانهای جاری و محتمل آتی یک حرف بیشتر نداشت: «در شرایطی که نتانیاهو و ترامپ با ادبیات کاملاً خصمانه و موهن علیه کشور تهدید و توهین میکنند، پیشنهاد کنار گذاشتن آداب دیپلماتیک و مذاکرات بیقیدوشرط با آمریکا، نقض کرامت ایران است و اینگونه رفتارها نتیجهای به سود منافع ملی در برنخواهد داشت».
بگذریم از اینکه در اصل و نه چکیده نامه صد نفره، هرگز به مذاکره بیقیدوشرط با آمریکا اشاره نشده است اما هنوز برای ما دهه شصتیها، تحلیل خاتمی حجیت دارد و سند است. شاید برخی از ما این موضع خاتمی را نپسندیم و به او خرده بگیریم که چرا فلان حرف را زدی و فلان موضعگیری را خلاف منافع اصلاحات اعلام کردی؟ واقعاً چه شده که گمان میکنیم خاتمی برای عبور از تنگناهای سیاسی خود گزاره پیشنهادی برخی از فعالان اصلاحطلب برای مذاکره با آمریکا را نفی کرده و خلاف مصالح اصلاحطلبی موضعگیری کرده؟
چرا باید این پرسش در ذهنمان خطور کند که خاتمی گرفتار چرخش راهبردی شده وقتیکه از دریافت مشاورهای مستمر از اصلاحطلبان تمامعیار , دو آتشه محروم نیست و حالا این رسالت سنگین، روی دوش ما سنگینی میکند که مصلحت و منفعت اصلاحات را به او یادآوری کنیم و بیاموزیم؟
باید کمی دقت کنیم و بدانیم که باور سیاسی ما را اکانتهای جعلی توییتر و موجسازی سمپاتهای مجاهدین خلق و سلطنتطلبان تحت تأثیر قرار ندهند که آنها به هر طریقی، درصدد مسموم کردن ذهن و فکر ما هستند. باید حواسمان جمع باشد.
اصلاحات از درون و بیرون در معرض خطر است. هم بازندگان انتخابات اخیر و هم براندازان برای به قتلگاه بردن اصلاحات و اصلاحطلبی در ایران نقشه کشیدهاند. مبادا خودمان با پای خودمان خاتمی و اصلاحات را به قتلگاه ببریم که در این صورت نه از تاک نشانی خواهد ماند و نه از تاک نشان.