زمانی که آمریکا برخلاف انتظارات دیرپا و جاافتاده عمل می کند و خود را از جایگاه خودخوانده رهبری بین المللی کنار می کشد، چین می تواند برای ورود فرصت طلبانه به صحنه یا کنار ماندن از آن تصمیم گیری کند.
به گزارش خرداد و به نقل از ایرنا «جارت بلانک» تحلیلگر موسسه «کارنگی» بررسی را درباره سیاست های یک سال و نیم گذشته کاخ سفید به ویژه در قبال جمهوری اسلامی ایران و رویکردهای پکن در این زمینه صورت داده است.
به نوشته وی، سیاست خارجی آشفته دولت «دونالد ترامپ» مجموعه ای از فرصت ها را برای پکن فراهم کرده است. زمانی که آمریکا برخلاف چشمداشت های دیرپا و جا افتاده عمل می کند و خود را از جایگاه رهبری بین المللی کنار می کشد چین می تواند برای ورود فرصت طلبانه به صحنه و یا کنار ماندن از آن تصمیم گیری کند. مسائلی مانند تحولات کره شمالی که چین مشارکت گسترده در آن دارد اندک است. این کشور حتی در رابطه با دوست همیشگی خود یعنی پاکستان نیز می تواند از مسائل مشکل آفرین خود را دور نگه دارد.
ایران همسایه چین نیست اما پکن بی تردید بخشی از چالش امنیتی ایران به شمار می رود. همانند یک قدرت بزرگ قدیمی، انفعال چین در برابر ایران هم یک اقدام و هم یک تصمیم سیاسی خواهد بود.
حضور چین برای رسیدن به توافق هسته ای با ایران ضروری بود. نخست، چینی ها در اعمال فشار بر تهران (علی رغم برخی بی میلی ها) یک شریک واقعی بودند. پکن از سال 2006 تا 2010 میلادی به شش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران رای مثبت داد و زمانی که آمریکا تحریم های شدید خود را افزایش داد واردات نفت چین از ایران در سال های 2013-2012 میلادی یش از 20 درصد کاهش یافت. همکاری چین به عنوان بزرگترین خریداران نفت ایران در این زمینه مهم و اساسی بود. در آن زمان حضور چین برای دستیابی به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) حیاتی بود. اکنون چین پس از خروج آمریکا از برجام باز هم در جایگاهی قرار دارد که می تواند بقایای این توافق را حفظ کند. پرسش اینجا است که چگونه؟
نخست، چین باید به اروپا و روسیه ملحق شده و نشان بدهد که برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی این واشنگتن و نه تهران است که در انزوا قرار دارد.
دوم، چین باید در زمینه پروژه های صلحآمیز هستهای به یک همکاری پایدار با ایران برسد. چین برای تبدیل شدن به شریک اصلی ایران در بازسازی راکتور آب سنگین اراک محتاطانه عمل کرده و نخواسته از آمریکا سبقت بگیرد اما اکنون باید از یک ائتلاف پیچیده تر، امتیاز سیاسی لازم را نصیب خود کند.
ادامه مذاکرات پیرامون راکتورهای برق و همکاری در زمینه مسائل علمی یا قانونی نیز مهم است. هرگونه همکاری هسته ای و فراهم کردن امکان بهره مندی ایران از منافع برجام به معنای رویارویی با خطر تحریم آمریکا و مشکلاتی است که این تحریم ها می توانند برای اهداف تجارت هسته ای چین به دنبال داشته باشند. این مسائل برای ایران نیز مفاهیم و تبعات سیاسی و فنی به دنیال دارد.
دشوارترین و مهم ترین چالش پیش روی چین بازگشتن از موضع سال های 2013-2012 خود در زمینه خریداری نفت است. متحدان و اقتصادهای نزدیک به آمریکا قصد دارند واردات نفت از ایران را تا حدی کاهش دهند تا اقتصاد آن را به رکود بکشانند و به خروج از برجام وادار کنند، مگر این که چین برای جبران کاهش فروش حاصل از تحریم ها، واردات نفت خود از ایران را افزایش بدهد. این امکان پذیر است اما با این کار روابط چین با آمریکا به بن بست می رسد و تبعات اقتصادی و سیاسی به دنبال خواهد داشت.
چین یا برجام را نجات می دهد یا خیر اما نمی تواند از پذیرش مسئولیت انتخاب خود شانه خالی کند. بدیهی است که چگونگی رویارویی پکن با این چالش برای نظام بین المللی منع گسترش تسلیحات هسته ای و برای ثبات خاورمیانه بسیار مهم است، اما برای ناظران چین هم آموزنده خواهد بود؛ آنهایی که منتظرند ببینند پکن زمانی که بخشی از یک مساله است و نه دور از آن، با یک مشکل سیاسی دور از خانه چگونه دست و پنجه نرم می کند.