تهران- ایرنا- خودکشی به عنوان یک مساله نگران کننده در حال افزایش است و علاوه بر فرد آسیب دیده اطرافیان او را نیز دچار بحران می کند. از این رو نهادهایی بانشاط همچون خانواده و مدرسه می توانند با افزایش آگاهی و مهارت بخشی از بروز این پدیده جلوگیری کنند.
خرداد:؛ «آموزش عمومی؛ راهکاری برای جلوگیری از خودکشی؛ گردشگری نیازمند سرمایه گذاری و توجه مسوولان و آل احمد؛ ادیب و روشنفکری ضد استعمار» از جمله مهمترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی محسوب میشود که در مطبوعات امروز (یکشنبه) برجسته شده است.
به گزارش خرداد و به نقل از ایرنا:بر اساس اعلام سازمان پزشکی قانونی کشور در 1396خورشیدی مجموع تلفات خودکشیها 4هزارو627 تَن بوده که نسبت به سال گذشته افزایش پنج درصدی داشته است. هرچند میزان این آسیب اجتماعی در ایران نسبت به جهان نرخ کمتری دارد اما این امر نباید به معنای فراموشی مساله باشد بلکه با آموزش رسانهها، سختکردن دسترسی به ابزارهای کشنده، خدمات پیگیری برای کسی که اقدام به خودکشی کرده یا در خانواده فردی یکی از اعضای آن دست به خودکشیزده، آموزشهای عمومی و ... از این اتفاق جلوگیری کرد.
روزنامه «همدلی» در گزارشی با عنوان «رهایی یا نابودی از زندگی» نوشت: «هیچکس برای اینکه میخواهد بمیرد خودکشی نمیکند، پس چرا آنها این کار را میکنند؟ چون آنها میخواهند جلوی دردی را بگیرند.» روز 10سپتامبر(19شهریور) به نام «روز پیشگیری از خودکشی» نام گرفته تا به بهانهای برای پرداختن به این آسیب اجتماعی که دارای ریشههای متعدد است و نیز عوامل ایجاد و پیشگیریکننده آن، تبدیل شود.
آمار خودکشی در ایران به نسبت جهان، میزان کمتری را نشان میدهد؛ بهطوریکه این رقم در ایران حدود 5 نفر به ازای هر 100هزار نفر بوده است، حال آنکه در جهان رقمی بیش از 12نفر بین هر 100هزار نفر است. درحالی 10درصد از مرگهای جهان مربوط به خودکشی است که این میزان رقمی حدود 800هزار نفر در جهان را در برمیگیرد و خودکشی جزو 10عامل اصلی مربوط به مرگ در جهان محسوب میشود؛ با این وجود، آمارها نشان میدهد نرخ خودکشی در ایران تقریبا نصف نرخ جهانی است.
در ادامه آمده است: این درحالی است که به گفته مشاور برنامه ملی پیشگیری از خودکشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، «60درصد افرادی که در کشور به خدمات سلامت روان نیاز دارند از این خدمات استفاده نمیکنند.»
روزنامه «قانون» در گزارشی با عنوان «آسیب اجتماعی پنهان مانده در پس پرده» نوشت: در حالی که درصدی از مرگهای جهان مربوط به خودکشی است که این میزان رقمی حدود 800هزار نفر در جهان را در برمیگیرد و خودکشی جزو 10عامل اصلی مربوط به مرگ در جهان محسوب میشود اما آمارها نشان میدهد نرخ خودکشی در ایران نصف نرخ جهانی است. بر اساس گزارش سالنامه آماری پزشکی قانونی کشور در سال گذشته، مقایسه استانها از نظر تعداد متوفیات مشکوک به خودکشی نشان میدهد که استان تهران با 796 مورد، فارس با 348 مورد، خوزستان با 306 مورد، آذربایجان شرقی با 276 مورد و کرمانشاه با 235 مورد، پنج استان نخست به لحاظ دارا بودن تعداد بیشتر خودکشیها در کشور هستند. همچنین خراسان شمالی با 17 مورد، سمنان با 18مورد و یزد با 31 مورد کمترین میزان خودکشی را به خود اختصاص دادهاند.
در ادامه می خوانیم: سیدحسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاری اجتماعی با بیان اینکه در دنیا شاهدیم که سن خودکشی در حال کاهش است، میگوید: بنابراین این مساله خاص کشور ما نیست و تهدید جهانی محسوب میشود و نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت. عوامل مختلفی هم در آن دخیل هستند که بخشی از آن به شرایط کلان جامعه بازمیگردد؛بهطوریکه نمیتوانیم تاثیر محیط را نفی کنیم. بخشی هم مربوط به یادگیری است که در مورد روشهای خودکشی بیشتر خودش را نشان میدهد.
روزنامه «آرمان» در گزارشی با عنوان «نداشتن مهارت زندگی و افزایش خودکشی» می نویسد: کاظم ملکوتی رئیس انجمن علمی پیشگیری از خودکشی با بیان اینکه میزان فوت ناشی از خودکشی در مردان دو تا سه برابر زنان است، اظهار کرد: میزان خودسوزیها در افراد کم سوادتر، بیشتر دیده میشود. از نظر سطح تحصیلات نیز میزان اقدام به خودکشی در بین دانشآموزان راهنمایی و دبیرستانی بیشتر است. کاظم ملکوتی ضمن تشریح علل بیشتر بودن خودکشی در بین زنان تازه ازدواج کرده گفت: این مساله بهدلیل تعارضات خانوادگی و فرهنگی است، یعنی در زنانی که مهارت رفتاری همچون حل مساله، کنترل خشم، ارتباط موثر و... اندک باشد، شانس اقدام به خودکشی بیشتر است.
در ادامه می خوانیم: بهروز بیرشک روان شناس می گوید: شرایط نابسامان میتواند منجر به افزایش خودکشی در افراد شود. برای مثال فردی که در مقابل یک ساختمان به نشانه اعتراض خودسوزی میکند، از فشارهای روانی متعدد رنج میبرد. به گفته او مسئولان امر باید بدانند که بیکاری افراد در جامعه میتواند منشأ بروز اختلالات و اتفاقات نامناسب باشد.
**عزم ملی برای پیشرفت در گردشگری
امروزه صنعت گردشگری «مرز نمی شناسد و احداث بناها و تاسیسات برای توسعه فعالیت های مرتبط، به ویژه امکانات اقامتی و حمل و نقل در این بخش بسیار سرمایه بر است. از این رو پیشرفت در این صنعت ظریف، پیچیده، حساس، وابسته به ثبات و امنیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و از همه مهمتر نیازمند عزم ملی در همه عرصه است تا بتوان به نتایج قابل قبول در این عرصه دست پیدا کرد.
روزنامه «دنیای اقتصاد» در گزارشی با عنوان «تغییر ریتم سفرهای تابستانی روی نت اقتصاد» نوشت: آمارها نشان میدهد تابستان سال 96 میزان اقامتشب ثبت شدهاش 85 میلیون مورد در مقابل 65 میلیون نفر اقامتشب در تابستان 95 بوده است. پیشبینی میشد با توجه به این رشد، تابستان امسال نیز با افزایش میزان سفرهای داخلی روبهرو باشیم و افراد علاقهمند به سفر همچنان اقدام به سفرهای داخلی کنند؛ اما گویا ریتم سفرهای تابستانی مردم، امسال کمتر شده است. در دنیا بسیاری از کشورها بر توسعه سفرهای داخلی تاکید دارند؛ چراکه تعداد گردشگر قابلتوجهی در این بخش دارند و سرمایهگذاریهایی با برنامهریزی و مدیریت حسابشده در این راستا انجام میدهند؛ اتفاقی که موجب میشود چرخ صنعت گردشگری در آن کشورها با وجود شرایط گوناگون اقتصادی به خوبی بچرخد.
در ادامه آمده است: این در حالی است که در ایران نیز طی سالیان اخیر همزمان با فراز و فرودهای بسیار اقتصادی، سفرهای داخلی از سبد خانوار کاملا حذف نشده و با شیبی منطقی ادامه یافته است. در حال حاضر همزمان با نزدیک شدن به پایان تابستان، مردم در حال تجربه کردن شرایط بیثبات اقتصادی هستند و روز به روز قیمت کالاهای اساسی و لوکس رو به افزایش است. بر همین اساس بسیاری از فعالان گردشگری خبر از ریزش گردشگر داخلی در تابستان امسال نسبت به سال گذشته میدهند. البته برخی از فعالان این حوزه نیز تاکید دارند که با کاهش چندانی در میزان گردشگر داخلی مواجه نیستند؛ بلکه آنچه رخ داده، تغییر ترکیب گردشگران داخلی است.
روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «جاده چالوس مراکز اقامتی و گردشگری می خواهد» می نویسد: جاده چالوس را نمیتوان فقط یک مسیر در نظر گرفت، چرا که این جاده مقصد بسیاری از مسافران است. جاده چالوس که روزگاری به عنوان چهارمین جاده گردشگری دنیا و امروز در لیست 10 جاده برتر قرار گرفته، این روزها با مشکلات و معضلات بیشماری مواجه شده که امکان خروج آن از لیست برترینها را قوت بخشیده است. معضلاتی همچون زباله و شلوغی و آلودگی و حالا هم ساخت و سازهای غیر مجاز.این جمله تکراری را بارها و بارها شنیدهایم که «جاده چالوس یکطرفه شد!» یکطرفه شدن یعنی ازدحام ماشین، یعنی شلوغی و ترافیک، یعنی تولید زباله و از بین بردن محیطزیست. حالا دیگر زور جاده چالوس به ترافیک نمیرسد و این در شرایطی است که ساکنان حاشیه این جاده سالهاست در هزار پیچ مشکلات زیباییهای جاده را نمیبینند و در بنبست مصائب یکطرفه شدن این محور ماندهاند. در همین رابطه شهردار آسارا نبود مراکز اقامتی - گردشگری در محور کرج - چالوس را باعث بروز مشکلات زیادی از جمله در حوزه مدیریت پسماند دانست.
در ادامه می خوانیم: محمدباقر آسرایی با اشاره به اهمیت اجرای طرحهای اقامتی - گردشگری در محور کرج - چالوس بهمنظور اسکان مسافران عبوری از این جاده، میگوید: در محدودهای از این محور که جزو حوزه استحفاظی استان البرز است مجموعهای مناسب وجود ندارد که از نظر امکانات و تجهیزات اقامتی برای استفاده مردم درخور و شایسته باشد.
روزنامه «تجارت» در یادداشتی با عنوان «گردشگری معکوس حاصل عملکرد نادرست مسئولان» به قلم علیرضا سلیمی عضو فراکسیون میراث فرهنگی، گردشگری مجلس آورد: افزایش 600 درصدی سفر ایرانیان به گرجستان پس از لغو روادید میان دو کشور نشان میدهد اگرچه لغو روادید میتواند در افزایش گردشگر موثر باشد اما به تنهایی کافی نیست و نمیتوان انتظار داشت بدون ایجاد زیرساختهای گردشگری و امکانات رفاهی صرفا با لغو روادید انگیزه برای سفر و در نتیجه رونق گردشگری حاصل شود. از سوی دیگر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بایستی با معرفی جذابیتها و ظرفیتها، گردشگران خارجی را برای سفر به ایران ترغیب کند در غیر این صورت روز به روز بر تعداد گردشگر خروجی افزوده میشود.سازمان میراث فرهنگی برای جلوگیری از خروج گردشگر باید شروطی برای آژانسهای مسافرتی خود در نظر گیرد به طور مثال میتواند به ازای فرستادن گردشگر به خارج از کشور زمینه سفر توریست به کشور را با مشوقهایی فراهم کنند.
در ادامه می خوانیم: معرفی جاذبهها و ظرفیتهای گردشگری کشور یکی از عواملی است که میتواند در جذب گردشگر موثر باشد در حالیکه متاسفانه رایزنهای فرهنگی در این زمینه به درستی عمل نکرده اند. کشورهایی که هدف گردشگران ایرانی هستند در گذشته مخروبهای بیش نبودهاند اما با توسعه گردشگری توانستهاند به رونق اقتصادی دست یابند.
**آل احمد؛ ادیب و روشنفکری ضد استعمار
جلال آلاحمد روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی بود. آل احمد در دهه 40 به شهرت رسید و تاثیر بزرگی در جریان روشنفکری و نویسندگی ایران داشت. وی دارای نثری دقیق، تیزبین، صریح، صمیمی، منزهطلب، کوتاه، بریده، و در عین حال بلیغ است. سرانجام این نویسنده ضد استعماری و امپریالیسمی در 18 شهریور 1348 در اَسالِم گیلان درگذشت.
روزنامه «همدلی» در گزارشی با عنوان «از رنجی که می بریم» نوشت: از دل توده بر می آمد و به همین دلیل درد دلشان را مثل آب، زلال و روان می دانست. از تبار همان نسلی بود که دغدغه تغییر داشتند. سرکش و آرمانگرا بودند. تعدادشان هم کم نبود. اما همگی در گیرودار همان سالهای سیاه اوایل قرن چهاردهم شمسی نوک قلمشان شکست. زاده یازدهم آذر 1302. « جلال آل احمد»که نقش نامش کنار «سیمین دانشور» همسرش برجسته تر می شود. روشنفکر بود و کتاب می نوشت.داستان! به ادبیات معاصر که فکر می کنی نامش پر رنگ تر می شود. یک نگاه تازه داشتند. هم او هم صادق هدایت. بالاخره هر طبقه ای دغدغه های خودش را دارد. زمانه تغییر کرده بود. یک طبقه جدید وسط خط فقر تا ثروت به دنیا آمده بود که از هر دو سر صدمه می خورد. طبقه روشنفکر متوسط! همان ها که کار می کنند و نمود کارهایشان صد سال بعد مشخص می شود. خودش از خانواده ای مذهبی در محله سید نصرالدین شهر تهران به دنیا آمد ولی اجدادش اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بودند.
در ادامه آمده است: آل احمد فارغ التحصیل رشته ادبیات فارسی بود اما تا آخرش پیش نرفت و به قول خودش «از بیماری دکتر شدن» مصون ماند.بعد از این ماجرا ها جلال آن شور سر از هر کجا درآوردن را از دست داد و به معنای ناب نویسندگی بالغ شد، ثانیه ها اما مجالش ندادند و خیلی زود از دست رفت. غروب هفدهم شهریور ماه سال 1348 در چهل و شش سالگی زندگی را بدرود گفت.
روزنامه «اعتماد» در یادداشتی با عنوان «طریقت آلاحمد» به قلم سیدعبدالجواد موسوی آورده است: چهل و نه سال برای ارزیابی یک نویسنده مدت زمان کمی نیست. اگر قرار باشد آنکه غربال به دست دارد و از عقب کاروان میآید محک و معیاری باشد برای ارزیابی کم و کیف یک نویسنده، آلاحمد از سرآمدان و سربلندان این آزمون تاریخی است. با وجود همه قضاوتهای قضا قورتکی و دوزاری سیاستبازان ورشکسته جلال هنوز هم در شمار زندهترینان است. چاپ بیشمار کتابهایش هنوز چند ناشر را سر پا نگاه داشته و تاثیر نفوذ روش و منشش در نویسندگان پیشکسوت و جوان گواهی است بر استمرار مردی که خیلیها پای درختی به نام او تبر زدن آموختند. این حرفها به معنای موافقت تام و تمام با نویسندهای که قریب به نیم قرن از وفات او میگذرد، نیست. چیزی که معاندان آلاحمد نمیفهمند همین نکته بدیهی است که پاسداشت طریقت جلال با قبول همه آرای آلاحمد متفاوت است. جلال دیکته بسیار نوشت و به همین علت هم غلط املایی کم ندارد اما درباره چیزهایی نوشته که خیلیها جرات نوشتنش را نداشتند.
در ادامه می خوانیم: طریقت جلال طریق صدق و صفا و در میانه میدان حضور داشتن و دردمندی و غیرت و استقلال و ستایش زیبایی و آزادی است. ما این طریق را به قدر سهم و وسع خود ارج مینهیم و سعی میکنیم از روندگان طریقی باشیم که بیپروای خوش آمد فلان و بدآمد بهمان تیغ از پی حق میزنند و از هیاهوی همج الرعاع بیمی به دل راه نمیدهند و چه تعبیر بلندی است این همج الرعاع. بهویژه در روزگار ما. باری! این همان چیزی است که ما از آلاحمد آموختیم.
روزنامه «صبح نو» در گزارشی با عنوان «سودای جلال» می نویسد: امروز 18شهریورماه سالروز درگذشت جلالآلاحمد است. نویسندهای که تلاطمهای زیاد زندگیاش بر آثارش تأثیرگذار بود. او در سالهای آخر عمرش تغییر رویه داد و آثاری انتقادی درباره غرب و روشنفکران را نوشت که قیل و قال زیادی هم به راه انداخت. فاطمه سلیمانی، داستاننویس می گوید: جلالآل احمد برای من بیش از یک داستاننویس یک اندیشمند بود که حاصل این اندیشه در کتابی مانند غربزدگی و سفرنامههایی همچون خسی در میقات، اورازان و... تجلی پیدا کرده بود. او در سفرنامههایش فقط به ثبت مشاهداتش نپرداخته است، بلکه تفکر و سبک زندگیاش لابهلای حوادث و شرح مکانها خودنمایی میکند.
در ادامه می خوانیم: مجید استیری، داستاننویس بیان می کند جلال برای نویسنده امروز ما خیلی چیزهای آموختنی دارد. مثلاً همه میدانند که نثر دونده و توصیفات موجز جلال چه تأثیری بر داستاننویسان بعد از او گذاشته. یا احتمالاً خیلیها متوجه هستند که نفرین زمین و مدیر مدرسه و کارهای دیگر جلال بود که پای «نقد مدرنیته» را به داستاننویسی ما باز کرد.