خرداد: نقد و بررسی عملکرد اصلاحطلبان و واکاوی راهکارهای خروج از وضع موجود موضوع میزگرد با حضور علی تاجرنیا و سعید رضوی فقیه است.

**افت سطح مقبولیت جریان اصلاحات بعد از انتخابات 96
ایرنا پلاس: با توجه به تجربه دولت جدید آقای روحانی، ارزیابی شما از کارنامه عملکرد جریان اصلاحات در این دوره چیست؟
تاجرنیا: موضوع نقد جریان اصلاحات در چند ماه اخیر مورد توجه جدی قرار گرفته است. جریان اصلاحات بعد از ریاست جمهوری آقای روحانی، حضور پررنگی در فضای سیاسی جامعه داشت و از این معبر هم قاعدتاً تاثیرگذار بوده است. بعد از دور دوم ریاست جمهوری آقای روحانی ایشان بهنوعی عقبنشینی داشتند. بخشی از این عقبنشینی بهدلیل شرایط و بخشی بهدلیل برخی محافظهکاریها بود که نهایتاً هزینه این وضعیت را بیشتر جریان اصلاحات داد. چون گروه آقای روحانی و حلقه دوستانشان یک جریان سیاسی نبودند و همه میدانند که چیزی بهعنوان جریان اعتدال نداریم. در واقع ریاستجمهوری آقای روحانی مدیون تلاش شخصیتها، احزاب و گروههای اصلاحطلب و گفتمان اصلاحطلبی بود. بعد از پیروزی آقای روحانی، انتظار و توقع مردم برآورده نشد و چون طبیعتاً مردم در کشور دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا را میشناسند، انتقادات به سمت جریان اصلاحات وارد شد. همانطور که از احمدینژاد انتقاد داشتند و جریان اصولگرا را مورد انتقاد قرار میدادند. واقعیت این است که نه در دولت و نه در مجلس، از حداکثر ظرفیت اصلاحطلبی استفاده نشده است. در دولت بهدلیل روحیاتی که خود آقای روحانی و حلقه اولیه مشاورانشان داشتند، اجازه داده نشد تا همه ظرفیتها را نشان دهیم. امروز میبینیم نمایندگان اصلاحطلبی که بهاصطلاح با اسم لیست امید وارد مجلس شدند، گاهی از اینکه به برخی طرحها رای شفاف دهند، ابا دارند و حاضر به هزینه دادن نیستند. بنابراین من نمیتوانم آنچه در دولت و مجلس وجود دارد را آیینه تمامنمای ظرفیتهای اصلاحطلبی بدانم. اما درعین حال معتقدم وقتی این اتفاق افتاد، باید شفافتر و صادقانهتر با مردم صحبت میکردیم. ولی ما دچار رودربایستی و محافظهکاری شدیم و نخواستیم به شرایط قبل از 88 برگردیم. مجموع این روند سرمایهای که بعد از 88 برای اصلاحات شکل گرفت را با چالش روبهرو کرد و امروز میتوانم بگویم که نسبت به سال 92، جریان اصلاحات در سال 96 در سطح پایینتری از مقبولیت و اعتماد قرار دارد.
**اصلاحطلبان فاقد برنامه مشخص هستند
ایرنا پلاس: آقای رضوی فقیه ارزیابی و تصور شما از وضعیت فعلی و رویکردهای اقتصادی و اجتماعی اصلاحطلبان چیست؟
رضوی فقیه: برای ارزیابی منصفانه عملکرد اصلاحات باید اهداف این جنبش سیاسی و اجتماعی را احصاء کرد. آیا صرفاً این جریان خواستار پیروزی در انتخابات قوه مقننه و مجریه است تا در همان چارچوبهای متعارف برنامههای اجرایی تنظیم کنند، یا اهدافی فراتر داشتند؟ آنچه انتخابات دوم خرداد 76 را از انتخاباتهای قبل از آن متمایز میکند، حرکت به سمت ایجاد تحول ساختاری و نوسازی دولت در ایران بود. اگر ما میخواهیم ارزیابی منصفانهای داشته باشیم، عملکرد اصلاحطلبان را باید متناسب با این اهداف بسنجیم. اینکه مثلاً در انتخابات مجلس فعلی فهرستی معرفی کردیم و با رای بالای مردم روبرو شد، اما آنها عملکرد خوبی نداشتند، شاید بخشی از آن متوجه عملکرد دولت و بخشی متوجه نهادهای نظارتی باشد.
اما بیرون از دایره عملکرد دولت روحانی و اعتدالگرایان و بیرون از دایره عملکرد مجلس و محدودیتهایی که شورای نگهبان اعمال میکند، جنبش اصلاحطلبی در جامعه چه کرده است؟ سؤال مهم این است که آنجایی که ظرفیتهای دیگری برای جریان اصلاحات بوده و توجه نکردند را چطور باید ارزیابی کرد؟ طبیعی است که با سختگیری نهادهای نظارتی؛ مخصوصاً شورای نگهبان بعد از وقایع مجلس ششم؛ ما نمیتوانستیم انتظار داشته باشیم اتفاقی مثل انتخابات مجلس در سال 78 تکرار شود و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم کاندیداهایی مثل خود آقای خاتمی بهعنوان رقیب در انتخابات ریاست جمهوری وارد عرصه شوند. کسی که بعد از هشت سال ریاست جمهوری با محدودیتهای جدی مواجه بود. اما این جنبش از ظرفیتهای خود در جامعه چگونه استفاده کرد؟ اساساً برنامهای که برای بهدست گرفتن قدرت در قوه مقننه و قوه مجریه داشتند، چیست؟ سؤال اصلی من این است که به فرض، همه محدودیتهایی که ما به آن واقفیم برطرف شود، یعنی نهادهای نظارتی اجازه دهند اصلاحطلبها همه ظرفیتهای خودشان را وارد میدان کنند و در یک رقابت آزاد و عادلانه برای کسب آرای مردم تلاش کنند. برنامه آنها برای اصلاحات چیست؟ در حوزه سلامت و درمان، اقتصاد و بانکداری، محیط زیست و خشکسالی چه برنامهای دارند؟ گمان دارم نیروهای جریان اصلاحات، علاوهبر اینکه نگاهشان معطوف به انتخابات و حضور در قدرت سیاسی بوده، برنامه مداومی ندارند.
**عبور از «حزب محوری» به «شخص محوری»
ایرنا پلاس: دال مرکزی گفتمان اصلاحات توسعه سیاسی است. فارغ از محدودیتهایی که از خارج از این جریان وارد شده، تا چه حدی جریان اصلاحات به سمت تحزب و بسط جامعهمدنی حرکت کرده است؟ یعنی نوع مناسبات جریان اصلاحات تا چه اندازه مبتنیبر فرهنگ و گفتمان توسعه سیاسی است؟
تاجرنیا: اولاً موضوع توسعه سیاسی در دوران فترت دولت آقای هاشمی شکل گرفت بود و افرادی که این مسئله را مطرح کردند در حزب مشارکت جمع شدند. در واقع اینها صادقانهتر به بحث توسعه سیاسی وارد شدند. در دوره دوم انتخابات شورای شهر، هیچکس بهواسطه سابقه و سلیقه سیاسی ردصلاحیت نشد که بعدها به همین دلیل مورد انتقاد قرار گرفتیم. البته جریان اصلاحات، مانند جریانانت سیاسی دیگر یک طیف است. بخش سنتیتر این بدنه، اگر شرایط کشور بعد از فوت امام بهجای دیگری میرسید، چهبسا در آن تفکرات میماند. اما واقعیت این است که من این حرکت را در راستای توسعه سیاسی رو به جلو میبینم. با تشکیل حزب مشارکت در جریان انتخابات مجلس ششم، برای اولینبار فراکسیونیسم در معنای واقعی خود مطرح شد. اما وقتی حزبی که بعد از 12 سال فعالیت با آن برخورد میشود و آن را تعطیل میکنند، نشان میدهد که در جامعه ما هزینه کار سیاسی زیاد است. از آن طرف، یکی از اتهامات منجر به تعطیلی حزب مشارکت، سند راهبردیای بود که قبل از انتخابات 88 تدوین شد و به همه آن مسائلی که مدنظر شماست پاسخ داد. بنابراین حزب مشارکت در آن جهت حرکت کرد، اما مجموعهای از اتفاقات در بیرون رخ داد و هزینه فعالیت سیاسی در کشور بالا رفت. پس یک سری عوامل بیرونی هم دخیل هستند. هرچند عوامل درونی هم مؤثر بودند.
ایرنا پلاس: خود جبهه مشارکت تا چه اندازه مناسبات درونی دموکراتیک داشت؟
تاجرنیا: اگر بخواهیم حزب مشارکت را با احزاب روز دنیا مقایسه کنیم، فاصله زیادی داشت. اما اگر آن را با احزاب دیگر کشور مقایسه کنیم، بسیار جلوتر بود. بنابراین شاید آن فراگیری صورت نگرفت و شاید فرآیندهای درون حزبی باید بهتر اتفاق میافتاد و مجموعه این عوامل نگذاشت توسعه سیاسی اتفاق بیفتد. من معتقدم ما میتوانستیم کارهای زیادی انجام دهیم؛ مانند اصلاح قانون انتخابات، اصلاح قانون احزاب و اصلاح آییننامههایی که در مجموعه دولت وجود داشت. همچنین سادهکردن فرآیندها و جلوگیری از انحلال احزاب از این موارد بود. من این انتقادات را وارد میدانم. چراکه سبب شد تا از «حزبمحوری» به «شخصمحوری» روی آوریم و نگاه مردم به اشخاص نسبت به احزاب بیشتر شد.
**علت انتقاد به اصلاحطلبان
ایرنا پلاس: به نظر شما مناسبات داخلی جریان اصلاحات چه نسبتی با شعارهای این جریان دارد؟
رضوی فقیه: از همین ماجرای شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان استفاده میکنم. به نظر من مکانیسم تصمیمگیری در راس اصلاحات شباهت بیشتری با مکانیسم تصمیمگیری در عربستان سعودی و کویت دارد. یعنی ما به کسی مانند آقای خاتمی اختیار دادیم تا در مورد جنبش سیاسی و اجتماعی اصلاحات تصمیمگیری کنند. ایشان هم چند نفر را بهعنوان اعضای شورای مشورتی معرفی کردند. این ماجرا یک وجه مثبت دارد که تصمیمگیری بدون مناقشه و نهایتاً با تأیید آقای خاتمی مورد تمکین قرار میگیرد. اما میتواند وجه منفی هم داشته باشد. یکی از وجوه منفی این است که آنها افرادی هستند که تلاش میکنند تا خارج از چارچوبهای قانونی نفوذ کنند تا سادهتر به اهدافشان برسند. در نهایت چنین شکلی از تصمیمگیری دموکراتیک نیست و معلوم نیست این تصمیمات بهنفع جنبش اصلاحات باشد. لذا ممکن است منافع شخصی و گروهی به منافع ملی و منافع جبهه اصلاحات ترجیح پیدا کند. بهنظر من یکی از مشکلات ما این است که این معضل را حل نکردیم. الان انتقاداتی به همین شیوه وارد شده است. مانند نامه انتقادیای که چند ماه پیش منتشر شد و یا نامه 35 تشکل دانشجویی که خدمت آقای خاتمی ارائه شده است. تعداد قابلتوجهی از احزابی که درون جبهه اصلاحات بهشمار میآیند و خود را اصلاحطلب میدانند و سابقه فعالیت اصلاحطلبانه دارند، به روند موجود انتقاد دارند. با این انتقادات نهایتاً باید به سمت مکانیسمی برویم که اجماعی و قابلقبول باشد.