خرداد: پیش از آنکه محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی شود، در جامعه بین المللی کمتر شناخته شده بود. حالا «رشید سکای» که به محمد بن سلمان، زمانی که کودک بوده، انگلیسی درس میداده است، از تجربه خود میگوید.
ملک سلمان، کسی که بعدها به پادشاهی عربستان منصوب شد، با مدرسه تماس گرفت و من را به سرعت به کاخ سلطنتی فراخواندند تا معلم خصوصی برخی از بچه های او از ازدواج اولش باشم: شاهزاده ترکی، شاهزاده نایف، شاهزاده خالد و شاهزاده محمد.
من در آن زمان در یک آپارتمان زندگی می کردم. یک راننده ساعت ۷ صبح دنبال من می آمد و من را به مدرسه الانجال می رساند و در بعداز ظهر که درسم تمام می شد، من را سوار می کرد و به کاخ سلطنتی می برد.
ماشین از دروازه هایی که پر از نگهبان بود عبور می کرد و از چندین ویلا می گذشت و به باغ هایی می رسید که کارگرانی با لباس های سفید از آن مراقبت می کردند. در آنجا پارکینگی پر از ماشین های لوکس و منحصربفرد بود. من برای اولین بار در آنجا بود که یک کادیلاک صورتی را دیدم.
در هنگام ورود به کاخ سلطنتی من ابتدا به سراغ مسئول کاخ، منصور الشهری – مردی میان سال که محمد بن سلمان ۱۱ ساله در کنار او ایستاده بود- رفتم.
محمد هم بیشتر از اینکه به درس های من گوش کند، وقتش را با نگهبانان کاخ می گذراند. از آنجا که او از خواهر و برادرانش بزرگتر بود، ظاهرا اجازه داشت هرکاری که دلش می خواهد بکند. توانایی من برای اداره کلاس با حضور شاهزادگان کوچک تا زمانی ادامه می یافت که محمد پیدایش می شد.
من حتی به یاد دارم که روزی محمد در کلاس با بی سیمی که از یکی از نگهبانان گرفته بود، وارد شد. او با بی سیم حرف های گستاخانه ای در مورد من می زد و جک هایی را برای نگهبانان آن طرف خط تعریف می کرد.
امروز شاهزاده ۳۳ ساله سعودی، وزیر دفاع و وارث تاج و تخت پادشاهی است. از زمانی که او ولیعهد عربستان شده، سعی کرده تا خود را در جایگاه مدرنیزاسیون کننده پادشاهی قرار دهد. او در مواجهه با مخالفت روحانیون محافظه کار، اصلاحات اقتصادی بسیار زیادی را اجرا کرده و برنامه ای برای لیبرالیزاسیون کشور بسیار سنتی و محافظه کار آغاز کرده است.
گرچه برخی از او به خاطر اقداماتش قدردانی می کنند، اما او رکورددار نقض حقوق بشر در عربستان سعودی است. او با آغاز و ادامه دادن جنگ یمن و کشتن جمال خاشقجی، روزنامه نگار سعودی در کنسولگری عربستان در ترکیه مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته است.
عربستان سعودی ۱۱ نفر را به اتهام دست داشتن در قتل خاشقجی بازداشت کرده است و هرگونه ارتباط محمد بن سلمان با این قتل را انکار کرده است.
یک روز محمد پیش من آمد و گفت که مادرش، شهبانو گفته من «یک جنتلمن واقعی» هستم. من هیچ گاه به خاطر ندارم که او را دیده باشم – چراکه اساسا زنان سعودی جلوی غریبه ها ظاهر نمی شوند- و تنها زنی که در آنجا دیدم، یک پرستار بچه بود که اهل فیلیپین بود.
با گفتن این حرف محمد، برایم واضح شد که من زیر نظر هستم؛ تا روزی که محمد به دوربین های مداربسته روی دیوار اشاره کرد و من در زمان درس دادن، احساس خوبی از این موضوع نداشتم و دائما احساس می کردم که عده ای من را تماشا می کنند.
مدتی بعد، من محمد و برادران کوچکش را دوست داشتم، چون آنها هم شاگردان من بودند؛ گرچه که در فضایی خصوصی و خاش به آنها تدریس می کردم. اما آنها کم کم برای یادگیری کنجکاو شده بودند، گرچه که هنوز هم دوست داشتند تا شیطنت کنند.
اشتباه رفتاری
یک روز، منصور الشهری، مسئول کاخ، از من خواست تا به دیدن ملک سلمان، که آن زمان فرماندار ریاض بود بروم؛ او می خواست تا در مورد وضعیت پیشرفت تحصیلی فرزندانش آگاه شود. من فکر کردم که این فرصت خوبی است تا در مورد شیطنت های محمد به پدرش بگویم.
من بیرون از دفتر ملک سلمان منتظر شدم؛ در کنار من معلمان دیگری هم منتظر بودند.
وقتی ملک سلمان از اتاقش بیرون آمد، همه معلمان ناخودآگاه ایستادند و به سمت او رفتند و نوبتی شروع کردند به تعظیم و بوسیدن دست او. آنها خیلی کوتاه توضیحاتی را در مورد شاهزاده های جوان ارائه می کردند و می رفتند.
وقتی نوبت من رسید، نتوانستم مانند آنها رفتار کنم. من هیچ گاه در زندگی ام، جلوی کسی اینطور خم نشده بودم که آنها خم می شدند. برای همین یک لحظه خشکم زد. اما در نهایت جلو رفتم و دست ملک سلمان را گرفتم و به گرمی فشردم.
کاملا به یاد دارم که کمی تعجب در چهره او پدیدار شد؛ با این حال هیچ حرفی نزد و در مورد رفتار ظاهرا اشتباه من، چیزی نگفت. من هم هیچ حرفی در مورد محمد و شیطنت های او نزدم؛ چراکه با خودم قرار گذاشته بودم که خیلی زود کاخ را ترک کنم و به انگلیس بازگردم.
مدت کوتاهی پس از این دیدار، آقای منصور الشهری سراغ من آمد و با شماتت به من تذکر داد که رفتاری خلاف آداب سلطنتی مرتکب شده ام.
به غیر از شاهزاده خالد که سفیر عربستان سعودی در آمریکا شد، سایر برادران او که من به آنها درس دادم، در انظار عمومی ظاهر نشدند. محمد بن سلمان هم سال پیش به ولیعهدی منصوب شد. تا پیش از آن، در جامعه جهانی کسی اطلاع زیادی از او نداشت. حالا من به دوران کوتاهی از گذشته ام نگاه می کنم و منتظرم ببینم که شاگردی که سال ها پیش به او درس داده ام، چگونه در عرصه جهانی گام برمی دارد.