خرداد؛ چطور ممکن است برای فردی که 10 میلیون وام گرفته است و یک قسط او عقب افتاده است، هزار پیغام و پسغام میفرستند و ضامنهایش را به خط میکنند اما برای کسانی که صفرهای وامشان به اندازه خیابان ولیعصر است، از سیستم شتر دیدی ندیدی استفاده میشود؟ چند نفر دیگر مثل این متهمان در این کشور وجود دارند که سیستم نظارتی هنوز آنها را شناسایی نکرده است؟
این روزها دادگاه پشت دادگاه است که برای متهمان مالی و بانکی برگزار میشود. متهمانی که با پیراهن آبی راه راه جلوی میز قاضی مینشینند از خود دفاع میکنند و رسانهها هم از آنها فیلم و عکس برمیدارند و بدون سانسور منتشر میکنند.
به نظر میرسد باید از شنیدن خبرهای این دادگاهها خوشحال باشیم. باید لبخند بزنیم که بالاخره دادگاههایی برای رسیدگی به فساد اقتصادی درون کشور تشکیل شده است.
فسادهایی که ضربه بزرگی به اعتماد مردم به سیستم بانکی و مالی کشور زده است. مردم خوشحال میشوند کسانی را در برابر دادگاه میبینند که عمدتا وامهای کلانی بانکی گرفتهاند بدون ضامن، بدون وثیقه درست برخلاف همه مردم. مردم عادی برای گرفتن یک وام چند میلیونی از هفت خان رستم عبور میکنند و در پایان با لباس زرهی تکه تکه موفق میشوند مثلا یک وام 10 میلیونی بگیرند. آنوقت این افراد بدون هیچ زحمتی و تنها با استفاده از رانت، وام چند ده میلیاردی میگیرند.
از دادگاههای فسادهای مالی خوشحال باشیم یا ناراحت؟
بله، این خبرها مردم را خوشحال میکند و از سوی دیگر نگران وناراحت.
نگران این که در این کشور چه خبر است که در عرض چند ماه، این همه پرونده در زمینه فساد بانکی رو آمده است؟ واقعا چگونه ممکن است در یک کشور با وجود قوانین و نهادهای نظارتی بازهم افرادی بتوانند به همین راحتی همه را دور بزنند و از خان بزرگ وامهای بانکی بهره ببرند.
روزنامه سازندگی در آخرین شماره خود تیتر زده است که «بدهکار جدید 300 میلیاردی» آقای ... تنها در حوزه ارزی 136 میلیون یورو بدهی معوق دارد.
واقعا باید نگران شد. چرا به همین راحتی فساد رخ میدهد؟ چرا سختگیری که بانکهای برای مردم انجام میدهند برای افراد خاص صورت نمیگیرد؟ چرا همه برای گرفتن وام از بانکها به دنبال آشنا میگردند؟
واقعا اگر سیستم وام دهی در کشور یکسان است دیگر چه احتیاجی به آشنا وجود دارد؟ پیدا کردن آشنا یعنی اینکه میتوان این سیستم را دور زد بدون اینکه کسی بفهمد.
واقعا در این همه سال، کسی نبود به سیستم مالی بانکها رسیدگی کند و از مدیران آنها بپرسد این آقا چگونه بدون وثیقه و ضامن این مقدار وام گرفته و آن را پس نداده است.
چطور ممکن است برای فردی که 10 میلیون وام گرفته است و یک قسط او عقب افتاده است، هزار پیغام و پسغام میفرستند و ضامنهایش را به خط میکنند اما برای کسانی که صفرهای وامشان به اندازه خیابان ولیعصر است، از سیستم شتر دیدی ندیدی استفاده میشود؟
چند نفر دیگر مثل این متهمان در این کشور وجود دارند که سیستم نظارتی هنوز آنها را شناسایی نکرده است؟
تمام این دادگاه و این متهمان نشان میدهد، یک جای کار ما میلنگد و هر چه زودتر باید این لنگی را پیدا کنیم و اجازه ندهیم بیاعتمادی مردم هر روز پررنگ تر شود.