counter create hit چند دهه رقابت ملموس ایران و آمریکا به جنگ محسوس می رسد؟
۰۹ دی ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۲
کد خبر: ۳۳۱۶۴۴
حمله جنگنده آمریکایی و تغییر معادلات منطقه ای ایران و ایالات متحده

چند دهه رقابت ملموس ایران و آمریکا به جنگ محسوس می رسد؟

شاید تنها چیزی که به ذهن می رسد آن باشد که عده ای در هیات حاکمه آمریکا خوش ندارند که تنش میان ایران و آمریکا کاهش یافته و به سمت نرمالیزاسیون حرکت کند، چرا که در طول یکماه گذشته تبادل زندانیان میان دو کشور برای اولین بار نشان داد که حتی ایران و آمریکای ترامپ هم می توانند بر سر مواضعی به تفاهم برسند
سرویس سیاسی خرداد: نزاع ملموس اما نه هویدای ایران و ایالات متحده در حوزه خاورمیانه یا همان غرب آسیا طی چند دهه گذشته و به خصوص پس از لشکر کشی آمریکا به منطقه به بهانه حملات یازده سپتامبر فراز و نشیب های بسیاری داشته و شاید بتوان گفت که اتفاقات شب گذشته نقطه عطفی در این تنش استوار و چند دهه ای است.

به گزارش خرداد، کسی شکی ندارد که حمله و اشغال عراق توسط آمریکا و سقوط صدام حسین که با هزینه های بسیار گزاف چند صد میلیارد دلاری و تلفات پر شمار انسانی برای ایالات متحده رقم خورد، بیش و پیش از همگان به نفع ایران و حیطه نفوذ آن در کشور همسایه با مرزهای وسیع و پیشینه تاریخی و مذهبی مشترک تمام شد.

تا دو سال پیش و از آغاز سال 2003 که جنگ خشونت بار عراق آغاز شد، ایالات متحده تا سال 2010  به طور مستقیم درگیر در جنگ عراق بود و پس از آن نیز بروز و ظهور داعش و مبارزات نیروهای سلفی باعث شد که دو طرف در عین مقابله مشترک با پدیده ناامنی در عراق انرژی و توان اصلی خود را روی مقابله و نزاع مستقیم با یکدیگر متمرکز نکنند و این وضعیت باعث شد که ایران که بازیگر اصلی مبارزه با داعش نیز بود، حیطه نفوذ خود را با قدرت یابی دو چندان متحدان بومی و نیروهای بسیج مردمی عراق بسط و تکوین دهد.

از دو سال پیش که بتدریج داعش از صحنه معادلات منطقه ای حذف شده و به بازیگر حاشیه ای و فاقد توانایی تهدید کننده تبدیل شد، طبیعی بود که نئومحافظه کاران آمریکایی که رسما حتی خطر جمهوری اسلامی را بالاتر از داعش برای ایالات متحده عنوان می کردند، روی ایران و متحدان آن در منطقه متمرکز شوند به خصوص که ایران توانست در سوریه دست بالا را در تنش ها یافته و پس از نزاعی سخت و تمام عیار دولت مورد حمایت خود را بر اریکه قدرت حفظ کند و در واقع هلال مقاومت را استحکام دو چندان بخشیده و دست بازی برای تحرکات میدانی بیابد.

استراتژی دولت ترامپ البته در این وضعیت بیش تر متمرکز بر اعمال تحریم های سخت و فشار حداکثری اقتصادی بر ایران بود تا بال های پرواز آن در منطقه را ببندد و چندان تمایلی نداشت که به نزاع مستقیم و آشکار با ایران و متحدان آن بپردازد.

همزمان پروژه تبلیغاتی و سیاسی برای سر شاخ شدن با ایران و تقلیل جایگاه آن در میان عموم مردم عراق که حشد الشعبی و متحدان ایران را به عنوان امنیت بخش و نجات دهنده می دیدند با کمک دلارهای عربستان و تحرکات نیروهای میدانی همسو در دستور کار قرار گرفت و نمونه های آن را در تحرکات پر شمار و شعار سازی های قومیتی و پر رنگ کردن وجه ناسیونالیستی عربی شاهد بودیم که در عرصه میدانی به حملات به کنسولگری ایران و یا مواضع متحدان آن به خصوص در حوزه جنوب عراق که پایگاه سنتی شیعیان و بالطبع ایران به حساب می آمد، جلوه گر شد.

در این میان البته اسرائیل قانع به این تحرکات نماند و استراتژی حمله پیشدستانه را به مواضع ایران و متحدان در سوریه و حتی در فواصلی در عراق پی گرفت و به زعم خود اجازه بسط نفوذ نظامی و توسعه چتر موشکی ان را نداد.

این وضعیت البته می توان گفت از شب گذشته دچار یک تغییر و تحول شده است. آمریکا برای اولین بار و بدون هیچ پرده پوشی مواضع متحدان ایران در عراق را با حمله جنگنده اف 15  و اصابت موشک که منجر به تلفات جانی پرشمار و انهدام مواضع آنان شد، مورد هدف قرار داد.

اما ماجرا از کجا آغاز شد، هفته گذشته به پایگاه نظامی «K1» در کرکوک حمله راکتی انجام گرفت که طی آن یک شهروند امریکایی کشته شد. حملاتی از این دست البته مسبوق به سابقه بوده و در عراق طی همه سال های گذشته بارها اتفاق افتاده است اما به ناگهان این حمله به صدر اخبار رسانه های بین المللی و به خصوص رسانه های نزدیک به نئومحافظه کاران آمریکایی آمد و از همان آغازین لحظه هم جنگ روانی پردامنه با اتهام زنی به ایران و متحدان آغاز شد. این در حالی بود که ایران هیچ انتفاعی از افزایش تنش در این برهه زمانی آنهم با این قالب خنثی و حملات ایذایی بی هدف و موشک پرانی محدود،نداشت

بالاخره پس از آن زمینه چینی یک حمله نظامی هوایی ویران کننده انجام پذیرفته و لااقل 25 تن از جمله یکی از فرماندهان سرشناس حشد الشعبی در این حمله کشته و ده ها تن زخمی شدند، حمله ای تند و تحریک کننده که مستقیم ایران و متحدان آن در منطقه را به چالش می کشد.

حال البته سئوال مهم آنست که این سناریو و این فعل و انفعال بی سابقه چرا در این برهه زمانی انجام پذیرفته است؟

شاید تنها چیزی که به ذهن می رسد آن باشد که عده ای در هیات حاکمه آمریکا خوش ندارند که تنش میان ایران و آمریکا کاهش یافته و به سمت نرمالیزاسیون حرکت کند، چرا که در طول یکماه گذشته تبادل زندانیان میان دو کشور برای اولین بار نشان داد که حتی ایران و آمریکای ترامپ هم می توانند بر سر مواضعی به تفاهم برسند. به خصوص اگر به این نکته توجه کنید که میدان دار این اتفاق یک دیپلمات کهنه کار و سناتوری بود که در میان بدنه محافظه کاران آمریکایی قرار نمی گیرد و اتفاقا اخباری انتشار یافت که برایان هوک از این اتفاق ناراضی بوده و به اجبار به آن تن داده است.

در دیگر سو سفر روحانی به ژاپن و میانجیگری آبه شینزو برای مصالحه میان دو طرف و اظهارات روحانی در این سفر نشان می دهد که حداقل در پشت پرده چانه زنی های دیپلماتیک از طریق واسطه ها در جریان است.

کاهش تنش میان ایران و آمریکا البته به معنای آنست که همه تلاش چندین ساله عربستان و اسرائیل یا همان جبهه عبری- عربی به بن بست خورده و همه هزینه های گزاف بر باد رفته است، پس معقول به نظر می رسد که حمله موشکی دیروز از سوی بخشی از تنروهای مخالف کاهش تنش تدارک دیده شده باشد.

البته که این اتفاق هم به راحتی قابل رفع و رجوع نبوده و می توان گفت پرده و حریم های نانوشته اما مورد وثوق ایران و ایالات متحده طی یک دهه اخیر در منطقه را شکافته و معادلات را به سمت و سوی دیگری رهنمون می کند البته باید منتظر ماند و دید که این فعل و انفعال چه واکنشی خواهد یافت و دو طرف تا کجا می خواهند به این زورآزمایی عریان ادامه دهند.
















ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: