خرداد: عباس عبدی تحلیل گر مسائل سیاسی در یادداشتی با عنوان «رمز محبوبيت سردار» که در روزنامه شهرآرا انتشار یافته به وجه بارز شخصیتی سردار شهید سلیمانی و محبوبیت ویژه او در افکار عمومی پرداخته که در ادامه متن کامل آن را می خوانید.
سردارِ
شهيد، قاسم سليماني را فقط نميتوان از منظر پيشوند سرداري شناخت و یا او
را و جايگاهش را تحليل كرد. بهتر است گفته شود كه پيشوند سرداري يكي از
پيشوندهايي است كه ميتوانست ابتداي نام او قرار گيرد و چه بسا مهمترين
آنها نيز نبود. سرداران زيادي در جهان و ايران بودهاند كه خدمات نظامي
برجستهاي كردهاند، ولي هيچگاه مثل شهيد سليماني مورد احترام نبوده و
نفوذ پيدا نكردهاند. علت چيست؟
علت را بايد در رعايت اصول اخلاقي از سوي وی جستجو كرد. هر گاه كه نام يك
نظامي را ميشنويم، بلافاصله چهرهاي مغرور، و تا حدي متکبّر و خشن و با
صلابت نظاميان در ذهن ما خطور ميكند. چهرهاي كه كلمات او همراه با قاطعيت
نظامي و آمرانه و متكي به قدرت اسلحه و مستظهر به نيروهاي تحت امر است.
البته اينها برای یک نظامی لزوماً منفي نيست، شايد لازمه يك نظامي هم باشد
ولي سليماني فراتر از اين يك فرد مستقل، اخلاقي، سياستمدار و با روابط
عمومي بسياري قوي و متواضع بود به نحوي كه ميتوان او را يك نظامي عارف
دانست كه فقط برحسب اتفاق به كسوت نظامي در آمده است ولي جالب آنكه در اين
كسوت نيز بهترين عملكرد را داشته است، و در نزد دوست و دشمن به احترام از
او ياد ميشود.
چهره
قاسم سليماني به گونهاي است كه اگر او را در لباس غير نظامي ببينيد متوجه
نميشويد كه مهمترين فرمانده نظامي منطقه است. گمان ميكنيد يك عابد و
فردي عادي است كه تمايزي ميان او و مردم معمولی نيست.
ويژگي
مهم سليماني قابليت گفتگو كردن با او بود. تمامي كساني كه تجربه گفتگو با
او را داشتند همواره بر حاكميت منطق بر گفتارش تأكيد ميكنند كه هيچگاه حس
نكردهاند كه او در بيان مقصود خود يا فهم يا رد نظر ديگران اتكا به قدرت
نظامي را به رخ كشيده باشد. و اين برخلاف رفتار نظامياني است كه سخن سياسي و
منطقي آنان در كنار بيان نظامي و مبتني بر قدرت و اسلحه، كمرنگ است و به
حاشيه ميرود.
قاطعانه
ميتوان گفت كه سردار سليماني سياستمدارترين شخص در ميان نظاميان بود. او
هم سياست داخلي را خوب ميفهميد و هم در سياست منطقهاي سرآمد بود. ولي
عجيبتر اينكه به ندرت ديده ميشد كه در سياست دخالت كند. مرز ميان جايگاه
سياسي و نظامي را رعايت ميكرد. ادبيات او در عرصه عمومي هيچ شباهتي به
نظاميان ديگر نداشت.
قاسم
سليماني معتبرترين نظامي ايران بود كه ميتوانست لباس سياست را به تن كند،
بدون آنكه بخواهد ميراثخوار سابقه درخشان نظامي خودش شود. او بهتر از همه
ميدانست كه نظاميان بايد فراتر از سياست، مدافع مرزهاي كشور و امنيت ملي
باشند و براي همه سياسيون و مردم مورد احترام و مقبول باشند. و او به اين
فهم خود ملتزم بود و در عمل به گونهاي رفتار كرد كه افكار عمومي هيچ انگي
سياسي به كنش نظامي او نميزد.
شهيد
قاسم سليماني انساني خودساخته بود كه از پايينترين مراتب نظامي در جنگ به
بالاترين مرتبه رسيد. او مذاكرهكنندهاي توانمند بود كه در جريان مسايل
افغانستان به خوبي از عهده اين كار برآمد و هماهنگي بالايي را با وزارت
امور خارجه به نمايش گذاشت. بخشي از نقشه كنوني خاورميانه محصول كياست و
سياست قاسم سليماني است. تاريخ ايران از او به نيكي ياد خواهد كرد.