خرداد: استفن ورتایم، معاون تحقیق و سیاست در موسسه کوئینسی، و البته محقق ارشد موسسه جنگ و صلح آرنولد سالتزمن، در فارین افرز نوشته است: چهار سال پیش، زمانی که جو بایدن داشت خود را آماده ترک جایگاه معاونت رئیس جمهور آمریکا میکرد، در یک سمینار اقتصادی گفت که آمریکا باید سعی کند همچنان «نظم بینالمللی لیبرال» را رهبری کرده و وظیفه تاریخی این کشور را به انجام برساند. اما اوضاع چهار سال بعدی طبق نظر و خواسته بایدن پیش نرفت و پرزیدنت دونالد ترامپ با تاکید و اصرار بر ناسیونالیسمی که همراه با شعار «اول آمریکا» ارائه میداد، نقش رهبری ایالات متحده آمریکا در ایجاد نظم جهانی را رد و انکار کرد. مهمتر این که ترامپ حتی به نحوی با سیاستهایش موانعی نیز بر سر راه نخبگانی که قصد پیشبرد اهداف سیاست خارجی آمریکا را داشتند، ایجاد کرد.
بایدن در کمپین انتخاباتیاش در سال ۲۰۲۰ درباره نظم بینالمللی لیبرال یا تمایز و وظایف ایالات متحده آمریکا چندان سخن نگفت. در حقیقت او در کمپین انتخاباتیاش بیشتر درباره زخمهای داخلی کشور صحبت کرد و البته تاکید کرد که «آمریکا باید نه با تکیه بر قدرتش، بلکه با قدرت تمایزش با بقیه دنیا، بر دیگر کشورهای دنیا تاثیر بگذارد».
اما حالا با آغاز ریاست جمهوری جو بایدن، او باید کمی سرسختانهتر و محکمتر درباره این مسایل حرف بزند و عمل کند. بایدن وارث استراتژی و سیاستهای دیرینهسالی است که در سالهای اخیر به نحو سیستماتیکی شکست خوردهاند و ناکارامدیشان به اثبات رسیده- و بایدن نمیتواند آن مسیر را ادامه دهد. در طول سه دهه گذشته، روسای جمهور آمریکا برای ایجاد و تثبیت تسلط و تفوق نظامی آمریکا در جهان این کشور را درگیر یک سری جنگ و تعهدات دفاعی- نظامی در نقاط مختلف دنیا کردهاند. همانطور که در ماه آوریل سال گذشته نیز در یادداشتی تحت عنوان «بهای برتری (تسلط)» نوشتم، بهای این برتری فراتر از حد تصور است و به عبارتی آمریکا قیمت بالایی برای تفوق نظامی خود در جهان پرداخته است. ایالات متحده آمریکا برای نشان دادن برتری و تفوق نظامی خود و نه به اهداف دفاعی، دنیایی از آنتاگونیستها و کشورهای شرور را به دور خود جمع کرده است. آنتاگونیستهایی که به نوبه خود هزینهها و خطرات سلطه جهانی آمریکا را افزایش بیشتری دادهاند. در نتیجه، سیاست خارجی ایالات متحده در رسیدن به اساسیترین هدف خود شکست خورده است: این امر باعث شده که مردم آمریکا امنیت کمتری داشته باشند و این ناامنی حتی در کشور خودشان نیز مصداق دارد.
دولت بایدن حالا با این قصد که تفوق و تقدم آمریکا را بازگرداند، وارد کاخ سفید میشود، نه با این هدف که به این برتری صدمهای وارد کرده یا آن را تخریب کند. با این حال واقعیتها در دسترسی بایدن به این هدف دخالت خواهند داشت. در شرایطی که بایدن در روزهای آغازین ریاست جمهوریاش قطعا اولویتها و اهداف اضطراری و کوتاهمدتی را پی میگیرد- اهدافی مانند احیا و ترمیم دموکراسی در داخل آمریکا، پایان دادن به کشتار جمعی ناشی از همهگیری کرونا، جلوگیری از هرج و مرج اقلیمی و محیط زیستی، نجات دیپلماسی ایالات متحده و…- اما اگر نگاهی دقیق به اوضاع و شرایط بیندازد، قطعا خواهد فهمید که بار سنگین تفوق جهانی آمریکا در بسیاری از جهات با اهدافش مغایرت دارد و او را از نیل به این اهداف بازخواهد داشت.
خروج از دایره
بایدن به محض ورود به کاخ سفید مثل تمام روسای جمهور سابق باید یک سری تصمیمات عاجل و سریع بگیرد. او باید تلاش کند آمریکا را از جنگهای ابدی دور کند و این جنگها را پایان دهد، و همچنین دیپلماسی را در منطقه خاورمیانه حاکم کند. در صد روز اول ریاستجمهوری بایدن دو فرصت ویژه برای انجام این کار دارد. اول این که او میتواند توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با جمهوری اسلامی ایران را احیا کند، و پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران که در ماه ژوئن برگزار خواهد شد، خطر جنگ را از هر دو کشور دور کند. دوم این که از قرارداد با طالبان خودداری کرده و نیروهای نظامی آمریکا را از افغانستان خارج کند.
بازگشت به برجام با توجه به سایتهای ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران کار آسانی نیست. اما بایدن باید با خلاقیت و دیسیپلین بیشتر نه تنها باید برای احیای برجام تلاش کند بلکه باید سعی کند یک سری تغییرات استراتژیک نیز در توافق هستهای بگنجاند. اوباما بابت محافظهکاری و تواضعش در زمان انعقاد توافق با ایران آسیب دید- و از نگاه مردم آمریکا، حتی پس از حصول توافق نیز جمهوری اسلامی ایران همچنان یک تهدید بالقوه برای آمریکا ماند.
در خاورمیانه، سیاستهای آمریکا در سالهای اخیر بر اساس مقابله با جمهوری اسلامی ایران، فروش تسلیحات نظامی و حمایت از ائتلاف عربستان سعودی در جنگ یمن بوده است. سیاستهایی که تنها در صورتی که هدف نهایی آمریکا تسلط و تفوق نظامی بر منطقه باشد، منطقی جلوه میکنند. اما در عین حال ریشه خروج از توافق برجام را نیز در همین سیاستها باید سراغ گرفت.
دولت بایدن باید از مسایل سالهای اخیر درس بگیرد. در واقع نه تنها باید فورا به توافق هستهای بازگردد و هر گونه وسوسهای مبنی بر استفاده از تحریمهای ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران را کنار بگذارد، بلکه همچنین باید به دنبال آغازِ فصل جدیدی در روابط واشینگتن با تهران باشد. در عین حال رئیس جمهور آمریکا باید حمایت آمریکا از ائتلاف عربستان در جنگ یمن را پایان دهد و فروش تسلیحات نظامی به این پادشاهی را تمام کند، و البته از کمک به اسرائیل خودداری کند. کارهایی که میتوانند سیاست و دیپلماسی آمریکا را در منطقه خاورمیانه نجات دهند. که اگر در کنار تغییر استراتژی کلان آمریکا در منطقه خاورمیانه- که مبنی بر اتکا به یک سری از کشورهای خاص و دشمنی با عدهای دیگر از کشورها است- به انجام برسد، میتوان ادعا کرد گامهای بلندی در زمینه احیای دیپلماسی برداشته شده است.
منبع: شفقنا