علی لاریجانی که رکورددار ریاست بر مجلس است، در انتخابات مجلس یازدهم شرکت نکرد تا مانند سال 84 بخت خود را برای حضور در پاستور بیازماید؛ اما فکرش را هم نمیکرد با سد شورای نگهبان مواجه شده و نامه عدم احراز صلاحیت برایش فرستاده شود.
او در چهارم خرداد نامهای خطاب به مردم نگاشت و نوشت: «در این دوره از انتخابات، برحسب وظیفه اسلامی، ملی و انقلابی و براساس تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنیبر حضور حداکثری در انتخابات و توصیه مراجع عظام تقلید و برخی صاحبنظران دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، لازم دیدم برای خدمتگزاری به ملت، به صحنه انتخابات وارد شوم.
با حمایت شما عزیزان بهخصوص نخبگان جامعه، برای رفع مشکلات پیشروی ملت، عزمی راسخ داشتم؛ اما حال آنکه روند انتخابات اینگونه رقم زده شد، بنده وظیفه خویش را در پیشگاه الهی و ملت عزیز انجام دادهام و راضی به رضای الهی هستم و از همه کسانی که در این مدت کوتاه، ابراز لطف فرمودند، سپاسگزارم و امیدوارم برای اعتلای ایران اسلامی، در انتخابات حضور یابید».
بااینحال، ردصلاحیت علی لاریجانی داد آیتالله آملیلاریجانی را درآورد؛ همان برادری که اتفاقا عضو فقهای شورای نگهبان است. او که ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز بر عهده دارد، بعد از خبر رد صلاحیت برادرش در چند توییت نوشت نزدیک به 20 سال است که در این شورا حضور دارد و از آن دفاع کرده، اما حتی در سالهایی که در قوه قضائیه بوده، تصمیمات شورا را تا این حد غیر قابل دفاع نیافته است؛ چه در تأیید صلاحیتها و چه در عدم احراز صلاحیتها.
او توضیح داد دلیل این نابسامانیها تا حد زیادی دخالتهای فزاینده دستگاههای امنیتی ازطریق گزارشهای خلاف واقع در تصمیمسازی برای شورای نگهبان است و گلایههایش از سر دغدغه برای حفظ شأن و اعتبار شورای نگهبان است. البته آیتالله آملیلاریجانی یک روز بعد در جلسه مجمع درباره توییتهایش توضیح داد و گفت آن سخنان، فارغ از مصلحتبودن یا نبودن طرح آن از سر دغدغه و با هدف افزایش اقتدار و اعتمادسازی شورای نگهبان بوده و براساس قانون اساسی، شورای نگهبان تنها نهاد رسمی متولی تأیید صلاحیت کاندیداها و تنها مرجع رسیدگی به مصوبات مجلس به لحاظ انطباق با شرع و قانون اساسی است که باید همواره دقت و سختگیری در رسیدگیها را داشته باشد.
او همچنین گفت به لحاظ قانونی و منطقی همه باید نظری را که شورای نگهبان بهعنوان نهاد متولی و مسئول تأییدصلاحیتها بیان کرده است، بپذیرند و در هیچ کجای دنیا هم اینطور نیست که امر صلاحیتها را رها کنند و بگویند همه بیایند. در نهایت انتخابات ریاستجمهوری دوره سیزدهم برگزار شد و ابراهیم رئیسی به کرسی ریاستجمهوری رسید. مراسم تحلیف او روز پنجشنبه برگزار شد، ولی خبری از حضور دو برادر نبود و حتی امضای آیتالله آملیلاریجانی در زیر اعتبارنامه رئیسجمهور نیز دیده نشد. روز گذشته سخنگوی جدید شورای نگهبان در اولین نشست خود با سؤال خبرنگاری مواجه شد که از دلیل نبود این امضا پرسید و اینکه آیا امضانشدن اعتبارنامه ابراهیم رئیسی از سوی آیتالله آملیلاریجانی بهعنوان یکی از اعضای شورای نگهبان، به آن خدشهای وارد نمیکند؟ طحاننظیف نیز در پاسخ گفت: «براساس قانون خدشهای در اعتبارنامه پیش نخواهد آمد. اعتبارنامه در جلسه شورای نگهبان قبل از مراسم تنفیذ امضا شد و طبیعتا اشخاصی که حضور داشتند، اعتبارنامه را امضا کردند».
از سخنگوی شورای نگهبان درباره علی لاریجانی نیز سؤال شد و او در پاسخ به پرسش درباره درخواست او برای شفافسازی دلایل رد صلاحیتش عنوان کرد: «مواردی را که آقای لاریجانی درخواست دادند، به ایشان منعکس شده است». همین پاسخ باعث شد تا زخم کهنه علی لاریجانی باز شود. او دست به قلم شده و با ادبیات خاص خود، خطاب به شورای نگهبان نوشت: «با سلام؛ احتراما سخنگوی محترم آن شورا اعلام فرمودند دلایل عدم احراز اینجانب را اعلام نمودهاید. متأسفانه نامهای که اخیرا برای اینجانب ارسال فرمودید با مهر محرمانه است که از طریق اینجانب به دلیل محرمانگی قانونا قابل انتشار نیست؛ مرحمت فرمایید مهر محرمانه نامه را حذف نمایید تا بتوانم نامه شورا را برای اطلاع عموم علنی نمایم. بنده خدا؛ علی لاریجانی».
انتخابات به پایان رسیده و ابراهیم رئیسی از این هفته کار خود را بهصورت رسمی آغاز کرده است و قطعا نامه لاریجانی و عدم امضای آیتالله آملیلاریجانی تأثیری نخواهد داشت؛ اما اگر شورای نگهبان سرنوشت علی لاریجانی را جور دیگری رقم میزد، شاید سرنوشت انتخابات نیز به گونه دیگری میبود؛ چراکه هم طیفی از اصولگرایان را به گرد خود جمع میکرد و هم برخی اصلاحطلبان روی او اجماع میکردند.