سرویس افتصادی خرداد: در روزهای اخیر، رئیسجمهور محترم عنوان کردهاند که ایرانیها ۶ برابر میانگین اتحادیه اروپا برق مصرف میکنند، ادعایی که نهتنها با واقعیت فاصله معناداری دارد، بلکه نشاندهنده بحرانی عمیقتر در ساختار حکمرانی انرژی کشور است: «بحران فقدان داده، ضعف تحلیل و تصمیمگیری داده محور مبتنی بر واقعیت»
بررسی داده های ترازنامه انرژی کشور و گزارشات معتبر بین المللی نظیر آژانس بین المللی انرژی، نشان میدهد که سرانه مصرف برق خانگی در ایران حدود ۱۱۴۴ کیلووات ساعت است (حدود ۳۱ الی ۳۲ درصد از مصرف کل برق به بخش خانگی اختصاص دارد) که با احتساب سهم بخشهای تجاری و خدمات عمومی، این سرانه به ۱۸۴۴ کیلووات ساعت افزایش مییابد و البته سرانه کل مصرف برق کشور به ازای هر نفر حدود ۳۷۰۰ کیلووات ساعت است. ما در این مطلب، سرانه مصرف برق بخش خانگی (۱۱۴۴ کیلووات ساعت) را معیار مقایسه با سایر کشورها قرار می دهیم، زیرا مقایسه سرانه بخشهای مولد در اقتصاد، با پیچیدگیهای فنی و اقتصادی مواجه است و آنچیزی که به دنبال مقایسه آن هستیم تفاوت میزان الگوی مصرف مردم ایران با سایر کشورها است لذا سرانه مصرف بخش خانگی با اندکی اغماض می تواند ملاک مقایسه مناسبی باشد.
اما در اتحادیه اروپا، سرانه مصرف برق بخش خانگی در این منطقه بر اساس گزارشات آژانس بین المللی انرژی و کمیسیون اتحادیه اروپا، حدود ۱۴۹۵ کیلووات ساعت است، به عبارتی سرانه مصرف برق در بخش خانگی در اتحادیه اروپا حدود ۱.۳ برابر بیشتر از سرانه مصرف در ایران است. یعنی برخلاف گفته آقای رئیسجمهور، مصرف برق خانگی ایرانیان نه بیشتر که حدود ۳۰٪ کمتر از اتحادیه اروپاست.
البته در حوزه گاز، ایران با مصرفی ۵.۷ برابر بیشتر از بخش خانگی اتحادیه اروپا مواجه است. برآوردها نشان میدهند که بخش خانگی حدود ۴۰ تا ۴۱ درصد از کل مصرف گاز کشور (۲۴۹ میلیارد مترمکعب) را به خود اختصاص داده است. این مقدار، سرانه مصرف گاز خانگی را به حدود ۱۱۳۳ متر مکعب میرساند. در این محاسبه، سهم بخشهای تجاری، خدمات عمومی و صنایع خرد که حدود ۷ تا ۸ درصد از کل مصرف گاز را تشکیل میدهند و اغلب همراه با بخش خانگی گزارش میشوند، لحاظ نشده است. این مقدار در اتحادیه اروپا حدود ۱۹۷ مترمکعب است که بسیار کمتر از ایران (۱۱۳۳ مترمکعب) است و نشان میدهد که سرانه مصرف گاز خانگی در ایران حدود ۵.۷ برابر اتحادیه اروپاست. این اختلاف، در حدود فاصلهای است که در سخنان رئیسجمهوری اشاره شده است، اما نه در حامل برق بلکه در حامل گاز!
اما برای تحلیل دقیقتر، میبایست سرانه مصرف دو حامل برق و گاز در بخش خانگی را توامان با یکدیگر و بر مبنای ارزش حرارتی مورد بررسی قرار داد. زیرا سبد مصرف انرژی بخش خانگی در ایران به شدت به گاز وابسته است. با تبدیل واحد «مترمکعب گاز» به «کیلووات ساعت» (ارزش حرارتی هر مترمکعب گاز معادل ۱۰.۵ کیلووات ساعت برق است) مجموع مصرف سرانه برق و گاز در بخش خانگی محاسبه میشود. این مقدار در ایران حدود ۱۳۰۴۰ کیلووات ساعت است، در حالی که در اتحادیه اروپا ۳۵۶۳ کیلووات ساعت است. بدین ترتیب، ایران در بخش خانگی ۳.۶۵ برابر اروپا انرژی مصرف میکند.
این خطای فاحش در برآورد و تحلیل مصرف انرژی در میان مقامات ارشد دولت، نشاندهنده آن است که حکمرانی انرژی در ایران، مریض، معیوب و ناتوان است. ما با نظام تصمیمگیریای روبرو هستیم که درگیر تله ناکارآمدی شده و نه بر داده استوار است، نه به تحلیل تن میدهد و نه اجازه میدهد افراد متخصص و شایسته وارد میدان شوند.
بنابراین، مسأله اصلی نه در مصرف برق بلکه در حکمرانی معیوب، فقدان داده، ساختار فرسوده، پراتلاف و غیراستاندارد انرژی کشور است.
تأسفبارتر آنکه انتظار داریم همین ساختار ناکارآمد و بسته، خود پیشگام اصلاحات شود، چگونه میتوان از سیستمی که خود بخشی از مسئله است (و در بسیاری موارد اصل مسئله است) انتظار داشت که راهحل صحیح و جامع ارائه کند؟
تجربه سالهای اخیر نشان داده که با شعار، کمپین، خواهش و التماس نمیتوان الگوی مصرف مردم را اصلاح کرد. راه حل، خارج از دولت و فراتر از نظام بوروکراتیک دولتی است. ما باید طراحی و اجرای راهحلهای نوآورانه را به اکوسیستم نوآوری کشور بسپاریم، جایی که ظرفیت علمی، فنی و انگیزه تحول وجود دارد. وظیفه حاکمیت فقط تسهیلگری است، نه مداخلهگری، یعنی فراهم آوردن زیرساختهای حقوقی و نرم، باز کردن مسیر ورود داده و تکنولوژی و نظارت بر نتایج.
اصلاح حکمرانی انرژی فقط از مسیر تکنولوژی و داده، با تکیه بر نخبگان و نوآوران ممکن است و تا زمانی که این تغییر رویکرد نهادینه نشود، نباید تعجب کرد که رئیسجمهور کشور از واقعیت مصرف انرژی مردم در مقایسه با سایر کشورها بیاطلاع باشد.