سرویس سیاسی خرداد: در سکوتی که شاید خود نوعی سیگنال باشد، کاخ سفید quietly، اما قاطع، دستور به توقف تمامی فعالیتهای تازه تحریمی علیه ایران داده است؛ اقدامی که حتی در لحن رسمی هم توضیح داده نشد، چه رسد به تحلیلهای صریح. بر اساس گزارش والاستریت ژورنال، هفته گذشته «کرولاین لویت»، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، فرمانی صادر کرد که بر مبنای آن همه پروژههای جدید برای اعمال تحریم علیه جمهوری اسلامی متوقف شوند. نه در جلسهای پشت درهای بسته، نه از سوی وزارت خزانهداری یا شورای امنیت ملی، بلکه از دفتر سخنگو.
به گزارش خرداد؛ دستور یادشده ابتدا به اعضای شورای امنیت ملی، وزارت خزانهداری و سپس وزارت خارجه آمریکا ابلاغ شد، اما برخلاف رویه متداول، این پیام کلیدی به همه ارکان مرتبط با سیاستگذاری علیه ایران نرسیده و هنوز در پارهای از بخشها، بلاتکلیف مانده است. این در حالی است که ساختار تحریمهای ایران با سیاست خارجی ایالات متحده نسبت به دیگر قدرتها—از چین و اروپا گرفته تا هند و آسیای جنوب شرقی—در هم تنیده و پیچیده شده است. به زبان ساده، دستور توقف تحریمها اگر واقعاً جدی و فراگیر باشد، یک چرخش بزرگ در سیاست ایالات متحده به شمار میآید؛ چرخشی که هیچکس در واشینگتن رسماً آن را اعلام نکرده، اما علائم آن را میتوان بهوضوح دید.
گزارش والاستریت ژورنال با زبانی حاکی از سردرگمی در بالاترین سطوح تصمیمگیری نوشته است: چرا این فرمان از سوی شورای امنیت ملی یا خزانهداری صادر نشده؟ پاسخ تا حد زیادی به آشفتگی در ساختار درونی کاخ سفید بازمیگردد. بهویژه پس از آنکه دولت ترامپ در واپسین ماههای خود، بیش از صد نیروی شورای امنیت ملی را به مرخصی فرستاد و بخشهای کلیدی این نهاد را دچار رکود و بیعملی کرد. حالا و در فقدان یک فرماندهی روشن، وظیفه صدور چنین دستور حساسی به سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید سپرده شده است.
از سوی دیگر، شبکه CBS نیز گزارش داده که تیم ارتباطات شورای امنیت ملی در حال فروپاشی است و مشخص نیست تقسیم وظایف بین وزارت خارجه، معاون رئیسجمهور و دیگر نهادهای تصمیمساز به چه سرانجامی خواهد رسید. وضعیت بهقدری مبهم است که وقتی در خصوص توقف تحریمها از کاخ سفید پرسیده شد، «آنا کلی» معاون سخنگو نهتنها آن را تکذیب نکرد، بلکه با زبانی کلیگویانه گفت: «هرگونه تصمیم جدید درباره تحریمها از سوی کاخ سفید یا نهادهای مربوط اعلام خواهد شد.»
آنچه واقعیت دارد این است که از ۲۱ مه به اینسو، هیچ تحریم تازهای از سوی واشینگتن علیه ایران اعلام نشده و لااقل سه اقدام برنامهریزیشده دیگر نیز متوقف شدهاند. تحریمهای ازپیشطراحیشده خزانهداری آمریکا یکی پس از دیگری روی میز ماندهاند، بیآنکه به اجرا برسند. این سکوت، برای بسیاری از ناظران و مقامات سابق دولت ترامپ نگرانکننده است.
عدهای این توقف را نشانهای از بازنگری در سیاستهای تحریمی میدانند؛ برخی دیگر آن را نشانهای از شکاف و ناکارآمدی در فرآیند تصمیمسازی. منابعی که با سیاستگذاری فعلی آشنا هستند، تأکید دارند که این دستور موقت ممکن است صرفاً برای سنجش بازخوردها و بررسی مسیرهای دیپلماتیک صادر شده باشد، اما دامنه آن هنوز برای بسیاری ناشناخته است. پرسش اصلی این است که آیا این توقف فقط شامل تحریمهای جدید میشود یا حتی اقدامات اجرایی برای پیادهسازی تحریمهای قبلی را هم در بر میگیرد؟
توقف فعلی در حالی رخ میدهد که مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و آمریکا با میانجیگری عمان ادامه دارد. در چنین فضایی، بهنظر میرسد واشینگتن تلاش میکند با کاهش فشار تحریمی، فضا را برای امکانسنجی بازگشت به دیپلماسی آماده کند؛ بدون آنکه رسماً چنین تغییری را اعلام کند. همین عدمصراحت، به منبعی از گمانهزنیها تبدیل شده است.
والاستریت ژورنال در بخشی از گزارش خود همچنان با وفاداری به ادبیات سنتی محافظهکارانهاش مدعی شده که «این فشارها بود که ایران را پای میز مذاکره آورد» و حالا توقف این فشارها میتواند امتیاز بزرگی برای تهران باشد؛ بهویژه در شرایطی که صادرات نفت ایران به چین (خریدار بیش از ۹۰ درصد نفت خام ایران) تحت تحریمهای جدید بهزعم این روزنامه "مختل شده بود."
این رسانه در ادامه نوشت: در واقع، پرسش کلیدی آنها این است که اگر هدف رسیدن به توافقی بهتر است، چرا ترمز را درست در جایی فشار دادهاند که میشد بیشترین بهره را از فشارها برد؟ چرا حالا، چرا به این شکل؟ و چرا هیچکس مسئولیت رسمی آن را بهعهده نمیگیرد؟ آنچه مسلم است، اینکه سیاست فشار حداکثری، اگر نگوییم به پایان خط رسیده، دستکم در ایستگاهی حساس و پرابهام متوقف شده است. دولتی که روزگاری تحریم را به سلاح اصلی خود بدل کرده بود، اکنون حتی در توزیع وظایف درباره آن دچار بنبست ارتباطی شده است. بازی هنوز تمام نشده، اما زمین بازی عوض شده است؛ و تهران، شاید هوشیارانهتر از قبل، تغییر صحنه را رصد میکند.