سعيد حجاريان اخيرا اعلام كرده اصلاحطلبان از سراجبار نيست كه ازآقاي روحاني حمايت ميكنند، بلكه آنها تمايل به روحاني دارند.
نويسنده اين يادداشت نيز بر اين باور است كه حمايت كليه اصلاحطلبان ازدولت روحاني وشخص ايشان از سر اجبار نيست. البته منظور اين نيست كه آقاي روحاني اصلاحطلب هستند و از سخن گذشته خود مبني بر اينكه اصلاحطلب نيستند، عدول كردهاند. بلكه به اين معني است كه رئيسجمهور به گفتمان اصلاحطلبي تن دادهاند و درجريان رقابتهاي انتخاباتي و در مواضع عملي وي اثبات شده كه گفتمان اصلاحطلبي را پذيرفته اند. خصوصا اينكه آقاي روحاني بعد از پيروزي درانتخابات مواضع اصلاحطلبانهتري پيدا كردهاند و با شجاعت وجسارتي بيش ازگذشته به ميدان سياسي آمدهاند و مواضعي را اعلام كردهاند كه آن مواضع دور از انتظار حمايتكنندگان از آقاي روحاني بوده است.
البته شرايط براي اصلاحطلب نشان دادن آقاي روحاني درحال حاضر فراهم نيست و دليلي هم ندارد اصلاحطلبان كه آقاي روحاني را در قدرت قرار دادهاند از وي عبوركنند و فرد ديگري را در سال ۹۶ جايگزين رئيسجمهور فعلينمايند. مصلحت حفظ منافع ملي درگروي ادامه فعاليت دولت روحاني است. زيرا اصلاحطلبان جز به منافع ملي نميانديشند.
اصلاحطلبان در مقابل تماميت خواهيهاي جناحي همواره ايستادهاند و در انتخابات سال آينده براي حفظ بيشتر منافع ملي از آقای روحاني حمايت خواهند كرد. همچنين واقعيتهاي كنوني چارچوب فعلي ايجاب ميكند كه در همين مسیر حركت كنيم. تاكتيكهاي خاصي درنظر اصلاحطلبان براي حمايت از آقاي روحاني وجود دارد و با توجه به اينكه جناح رقيب اصلاحات از قواعد بازي همواره خارج ميشود و نهادهاي نظارتي حتي در گذشته آيت ا... هاشمي را هم رد صلاحيت كردهاند، بايد اين احتمال را هم درنظر داشت. برخي از اصلاحطلبان حتي براين اعتقاد هستند كه با درنظر گرفتن اين احتمال اگر اصلاحطلبان كانديداي ديگري به موازات آقاي روحاني روانه وزارت كشور براي ثبت نام در انتخابات رياستجمهوري كنند كه در شرایط خاص و ردصلاحیت روحانی از وي استفاده شود، در اين صورت حتي اگر آن كانديدا به مراتب ازآقاي روحاني اعتداليتر باشد، آنگاه وجود اين شخص درميان ثبت نام كنندگان انتخابات۹۶ موجب خواهد شد كه آقاي روحاني رد صلاحیت شود و اصلاحطلبان پشت سركانديداي خود قرار بگيرند.
اين فرض از سوي برخي از اصلاحطلبان به ضررآقاي روحاني است ولي نظر ديگر اين است كه اگرآقاي روحاني رد صلاحيت شوند كه رد صلاحيت درچنين سطحي محتمل است، آنگاه درچنين شرايطي چه بايد كرد؟ در اين حالت دست اصلاحطلبان از صحنه رقابت سياسي كوتاه خواهد شد. اگر برخی با رد صلاحيت روحاني ميتوانند به نوعي مجددا سیاست تکصدایی را احيا كنند ممكن است هزينه آن را هم بپردازند. چنين پارادوكسي وجود دارد و اصلاحطلبان با آن مواجه هستند.
اصل عدم قطعيت ميگويد: اگر بخواهيم ذرهاي را ببينيم بايد به آن ذره نور تابانيد تا از موقعيت و مكان آن ذره با خبر شويم، درحالي كه نورخود نيز ذره است و از برخورد فتون با آن ذره، ذره جابهجا ميشود و زماني كه فتون مجددا به سوي ذره باز گردد، عملا آن ذره ديگرآنجا نيست. دراين حالت فردگرفتار عدم قطعيت ميشود، زيرا هم ميخواهيم ذره را ببينيم و مكان آن را مشخص كنیم و هم اينكه نور باعث ميشود كه ذره جابهجا شود و مكان ذره مشخص نگردد.
با به وجود آمدن اين مشكل چند نظر به وجود ميآيد. اول اينكه از ديدن آن ذره چشم بپوشيم ولي نظر ديگر اين است كه حداقل ذره را ببينيم تا مكان تقريبي آن را بهدست آوريم و با اجرايي كردن نظر دوم اندکي به واقعيت نزديك شويم. دراينجا هم همين طور است اگر ما دركنار آقاي روحاني كسي را نداشته باشيم، ممكن است كل شرايط فعلي كشور را از دست بدهيم و مجموع انتخابات را به رقيب واگذار كنيم. اما اگر شخصي را دركنار آقاي روحاني داشته باشيم، به اين معناست كه حداقل اين مورد را پذيرفتهايم كه نور را بتابانيم تا موقعيت ذره را در نظرداشته باشيم و مقداري جلوي ابهام را بگيريم، زيرا اگرتا حدي به واقعيت نزديك باشيم، بهتر است تا اينكه از كل واقعيت دور باشيم.
منبع:آرمان