كمالالدين پيرموذن نماينده اصلاحطلب دوره نهم مجلس شوراي اسلامي و عضو كميسيون صنايع و معادن مجلس شوراي اسلامي از حوزه انتخابيه اردبيل بود كه سهم زيادي در مقابله با اقدامات تندروهای اصولگرا در مجلس نهم ايفا ميكرد. وي كه از لحن صريحي برخوردار بود همواره از موضع اعتدالي مجلس و همراهي مجلس با دولت اعتدالگراي آقاي روحاني حمايت ميكرد. به همين دليل و براي تحليل و بررسي تاثير عدم حضور احمدينژاد در انتخابات بر وحدت جريان اصولگرايي با ايشان گفتوگو كرديم. پيرموذن به میگوید:« احمدينژاد ناچار است به توصيه رهبري عمل كند و به جز اين راهي ندارد. مهمترين حامي احمدينژاد اصولگرايان هستند كه ديدگاههاي رهبري براي آنها حجت شرعي دارد. در نتيجه هيچ اصولگرايي حاضر نيست در شرايطي كه رهبري به احمدينژاد توصيه كرده در انتخابات شركت نكند از وي حمايت كند». در ادامه ماحصل گفتوگوي با كمالالدين پيرموذن نماينده مجلس نهم شوراي اسلامي را از نظر ميگذرانيد:
چرا احمدينژاد حضور يا عدم حضورش در انتخابات رياستجمهوري آينده را به نظر رهبري گره زد و چرا با حضور او در انتخابات به نوعی مخالفت شد؟
مردم ايران به دليل اينكه احمدينژاد هشت سال رياستجمهوري كشور را بر عهده داشتند به خوبي با كيش شخصيتي، عقايد و اقدامات ايشان آشنايي دارند. به همين دليل از ديدگاه اغلب مردم ايران كلاه رياستجمهوري براي آقاي احمدينژاد گشاد بود و ايشان در اندازهاي نبودند كه بتوانند يك كشور را با اين همه مشكلات مديريت كنند. احمدينژاد به نام عدالت «زهر» در كام «حقيقت» ريخت و با بياخلاقيهاي سياسي آثار زيانباري را در فضاي سياسي ايران به بار آورد. احمدينژاد به نام كمك به طبقات فرودست جامعه، شاخص فلاكت را در كشور بالا برد و شرايطي را به وجود آورد كه كشور در زمينههاي مختلف اعم از اقتصادي، سياست خارجي و فرهنگي دچار خسران و ضرر و زيانهاي فراواني شود. به همين دليل آزموده را آزمودن خطاست.
مقام معظم رهبري نيز بهتر از هر کسی در كشور مصلحت كشور را تشخيص ميدهند و به همين دليل نيز حضور مجدد احمدينژاد در انتخابات را به مصلحت ايشان و كشور نديدند و به آقاي احمدينژاد توصيه كردند بهتر است شما در انتخابات حضور پيدا نكنيد. البته احمدينژاد در دوران رياستجمهوري خود با شكلهاي مختلف در اجراي فرامين رهبر معظم انقلاب سستي كرده است.
به عنوان مثال در ماجراي ۱۱ روز خانهنشيني يا در انتخاب اسفنديار رحيم مشايي به عنوان معاون اول خود رفتاري برخلاف منويات رهبري از خود نشان داد. با اين وجود در مقطع كنوني رهبر معظم انقلاب با درايت و دورانديشي عنوان كردند حضور آقاي احمدينژاد در انتخابات به منزله دوقطبيشدن نيروهاي انقلابي و در نتيجه سوءاستفاده دشمن خواهد شد.
در شرايط كنوني كشور در دوران پسابرجام قرار دارد و ممكن است با فرصتهاي مهم بينالمللي مواجه شود. در نتيجه وحدت و آشتي ملي يكي از ضروريات اساسي و مهم براي كشور در دوران پسابرجام است. اين درحالي است كه دولت احمدينژاد بالاترين نمره را در فرصت سوزي گرفت و بسياري از فرصتها را به تهديد تبديل كرد. احمدينژاد كسي بود كه فرصت درآمدهاي افسانهاي نفت را يكشبه به باد داد. متاسفانه هنوز نيز سرنوشت۷۵۰ميليارد دلار درآمد نفتي در طول دوران هشت ساله رياستجمهوري احمدينژاد مشخص گزارش نشده است و كسي نيز در اين زمينه جوابگو نيست. به نظر من احمدينژاد از نظر عملكرد رفوزه سياسي شده و حضور مجدد وي در فضاي سياسي كشور به هيچ عنوان به مصلحت كشور و مردم نيست.
پيشبيني شما از آينده سياسي احمدينژاد چيست؟
احمدينژاد ناچار است به توصيه رهبري عمل كند و به جز اين راهي ندارد. با اين وجود رفتار احمدينژاد قابل پيش بيني نيست. بنده در زماني كه احمدينژاد استاندار اردبيل بود، شهردار اردبيل بودم و به همين دليل از ديرباز با روحيات و رفتار احمدينژاد آشنايي دارم. در شرايط كنوني احمدينژاد چارهاي به جز تمكين از توصيه رهبري ندارد. مهمترين حامي احمدينژاد اصولگرايان هستند كه ديدگاههاي رهبري براي آنها حجت شرعي دارد. در نتيجه هيچ اصولگريي حاضر نيست در شرايطي كه رهبري به احمدينژاد توصيه كرده در انتخابات شركت نكند از وي حمايت كند. از سوي ديگر توصيه رهبري براي مردم نيز داراي اهميت فوق العادهای است و مردم به دليل توصيه رهبري حاضر نيستند از احمدينژاد در انتخابات حمايت كنند. به نظر من با توصيه اخير رهبري طومار حضور احمدينژاد در مناصب رسمي سياسي براي هميشه پيچيده شد و وي ديگر هيچگاه نبايد به مناصب رسمي فكر كند.
مديريت احمدينژاد در زماني كه شما شهردار و ايشان استاندار اردبيل بودند، چگونه بود؟
در آن مقطع زماني استان اردبيل به تازگي از استان آذربايجان شرقي جدا شده بود و براي شكلگيري استان اردبيل به منابع مالي زيادي نياز بود. در آن زمان آيتا... هاشمي كه رئيسجمهور كشور بودند امتياز انتقال منابع سوختي از باكو به نخجوان را به ما دادند تا استان اردبيل به توجه به اين امتياز در تامين منابع مالي خود با مشكلات كمتري مواجه شود و روند شكلگيري آن تسريع شود. با اين وجود بنده به خاطر دارم كه آقاي احمدينژاد كه در آن زمان استاندار اردبيل بودند قسمتي از اين امتياز را به آقاي محصولي واگذارکردند. بنده به خوبي رفتارهاي احمدينژاد را درآن زمان مشاهده كردم. احمدينژاد در اردبيل هم رويكردهاي پوپوليستي در پيش گرفته بود و تلاش ميكرد با رفتارهاي عوام پسندانه براي خود جايگاه درست كند. با اين وجود در انتخابات رياست جهموري سال های۸۴ و ۸۸ مردم اردبيل كمترين راي را به احمدينژاد دادند و از وي حمايت نكردند. احمدينژاد ميخواست پول نفت را به سر سفرههاي مردم بیاورد. در عين حال در نهايت پول نفت به جيب امثال بابك زنجانيها و نزديكان وي رفت و مردم هيچ سودي از اقدامات احمدينژاد نبردند.
تحليل برخي از اصلاحطلبان اين است كه عدم حضور احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري سبب وحدت بيشتر اصولگرايان و در نهايت به ضرر آقاي روحاني تمام خواهد شد. به نظر شما حضور يا عدم حضور احمدينژاد چه تاثيري در رويكرد اصولگرايان براي اجماع خواهد داشت؟
اصولگرايان همواره در رسيدن به اجماع و وحدت مشكل داشتهاند و اين مساله همواره در انتخابات مشهود بوده است. بدون شك حضور احمدينژاد در انتخابات چندصدايي را در بين اصولگرايان عميقتر ميكرد و امكان وحدت را در اين جريان سياسي پايين ميآورد. با اين وجود در شرايط كنوني معتدلين جريان اصولگرا به اين نتيجه رسيدهاند كه رويكرد آقاي روحاني براي مديريت كشور رويكرد صحيحي است و بايد ادامه پيدا كند. به همين دليل نيز روز به روز خود را به آقاي روحاني نزديكتر ميكنند تا بتوانند ساير طيفهاي اصولگرا را نيز به حمايت از آقاي روحاني دعوت كنند. از سوي ديگر به نظر ميرسد مهمترين طيفي كه حاضر نيست از آقاي روحاني در انتخابات ۹۶ حمايت كند جبهه پايداري و نزديكان آقاي احمدينژاد است. به همين دليل ممكن است جبهه پايداري مانع مهمي در به وحدت رسيدن اصولگرايان باشد. در شرايط كنوني اصولگرايان با چند چالش جدي براي انتخابات مواجه هستند؛ نخست اينكه پايگاه راي اين جريان پس از انتخابات رياستجمهوري۹۲ و به ويژه انتخابات مجلس شوراي اسلامي در سال۹۴ نسبت به گذشته كاهش پيدا كرده است. چالش دوم فقدان يك گزينه رايآور و تاثيرگذار در انتخابات است. در شرايط كنوني اصولگرايان نه ميتوانند از گزينههاي قديمي خود استفاده كنند و نه گزينه جديدي دارند كه قادر باشد افكار عمومي را با خود در انتخابات همراه كند. چالش ديگر اصولگرايان در انتخابات آينده ذهنيت مخدوشي است كه مردم نسبت به اصولگرايان با توجه به عملكرد هشت ساله احمدينژاد پيدا كردهاند. در نتيجه اصولگرايان از نظر دروني با مشكلات بسياري براي حضور موثر در انتخابات مواجه هستند. به نظر من عمق تعارضات اصولگرايان به شكلي است كه عدم حضور احمدينژاد در انتخابات نيز نميتواند به وحدت اصولگرايان كمك كند. به هر حال بايد اين نكته را نيز در نظر داشت كه احمدينژاد شخصا در انتخابات شركت نميكند اما احتمال حضور يكي از نزديكان وي در انتخابات وجود دارد. در چنين شرايطي احتمال وحدت اصولگرايان بهشدت كاهش پيدا ميكند.
حسن روحاني در كجاي بازي اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ قرار دارد؟ چرا اصولگرايان تلاش ميكنند در آستانه انتخابات رياستجمهوري مسير خود را از تندروهاي اصولگرا جدا كنند و بيشتر به حسن روحاني نزديك شوند؟
افكار عمومي هيچگاه اشتباه نميكند. افكار عمومي به خوبي در سه سال گذشته عملكرد آقاي روحاني را مورد تجزيه و تحليل قرار داده و با عملكرد دولت احمدينژاد مقايسه كرده است. نظرسنجيهاي صورت گرفته نيز نشان ميدهد اقبال افكار عمومي نسبت به حسن روحاني بيشتر از ديگر كانديداهاي رياستجمهوري است. نكته ديگر اينكه طيف معتدل اصولگرايي روز به روز نقش پررنگتري در جريان اصولگرايي برعهده گرفته و طيف تندرو اين جريان بيشتر از گذشته به حاشيه رفته است. شايد بايد انتخابات مجلس شوراي اسلامي در سال۹۴ را نقطه عطف گردش اصولگرايان به سمت اعتدال و عقلانيت تلقي كرد. در انتخابات۹۴ تندروهاي اصولگرايي به شكلهاي مختلف با عدم حمايت مردم مواجه شدند و نتوانستند دوباره وارد مجلس شوند. از سوي ديگر سياستهاي صحيح آقاي روحاني در عرصه بينالمللي كه به توافق برجام منجر شد، باعث شده كه وضعيت اقتصادي كشور تا حدودي نسبت به گذشته بهتر شود و مردم اميدواري بيشتري نسبت به گذشته پيدا كنند. اصولگرايان معتدل نيز با مشاهده شرايط كشور در دوران پسا برجام به اين نتيجه رسيدهاند كه بازگشت مديريت كشور به دست افراطيون ميتواند دوباره كشور را با بحرانهاي جدي مواجه كند. در نتيجه تصميم گرفتهاند با نزديك شدن به آقاي روحاني زمينه را براي ادامه حركت گفتمان اعتدال در مديريت كشور مهيا كنند. اصولگرايان بايد به افكار عمومي درباره اينكه چرا از فرصت طلايي درآمد افسانهاي كشور در دولت احمدينژاد در جهت بهبود اوضاع كشور استفاده نكردند پاسخگو باشند. در نتيجه در شرايط كنوني برخي از اصولگرايان تلاش ميكنند از طريق حمايت از آقاي روحاني خود را احيا كنند. برخي نيز با اعلام حمايت زودهنگام از آقاي روحاني به دنبال سهم خواهي و حضور در كابينه آقاي روحاني هستند. اصولگرايان به اين نتيجه رسيدهاند كه هرچه از آقاي روحاني بيشتر فاصله بگيرند سهم كمتري در قدرت سياسي آينده كشور خواهند داشت. به همين دليل تلاش ميكنند روز به روز فاصله خود را با آقاي روحاني كاهش دهند.
دولت آقاي روحاني در سالهاي ابتدايي تشكيل خود درگير ساماندهي ميراث نابسامان دولت احمدينژاد بود. اين در حالي است كه در دولت احتمالي آينده خود با چنين وضعيتي مواجه نخواهد بود. به نظر شما دولت آقاي روحاني در آينده با چه چالشها و فرصتهايي مواجه خواهد شد؟
بنده در مجلس نهم حضور داشتم و از نزديك كارشكنيها و حتي دشمنی افرطيون نسبت به دولت آقاي روحاني را مشاهده كردم. تندروها با برنامهريزي قبلي به آقايان نجفي و صالحي اميري راي اعتماد ندادند و فضايي را به وجود آوردند كه آقاي روحاني نتواند از مديريان نخبه و باتجربه استفاده كند. اين وضعيت درباره تصويب برجام نيز وجود داشت و افراطيون از قبل برنامهريزي كرده بودند كه شرايطي را به وجود بياورند كه برجام در مجلس تصويب نشود. با اين وجود آقاي لاريجاني دست اين افراد را خوانده بود و با كياست و تدبيري كه به خرج دادند برجام در مجلس تصويب شد. از سوي ديگر آقاي روحاني در مبارزات انتخاباتي خود به مردم وعده داد كه هشت منطقه كشور را به منطقه آزاد تجاري تبديل كند. با اين وجود افراطيون كه به اين نكته پي برده بودند كه اگر آقاي روحاني بتواند به وعده خود در اين زمينه عمل كند موفقيت بسيار بزرگي نصيب دولت خواهد شد با برنامهريزي قبلي اجازه ندادند اين مصوبه در مجلس تصويب شود. به نظر من مهمترين چالش آقاي روحاني در آينده ديربازدهبودن دستاوردهاي برجام براي مردم است. به همين دليل دولت آقاي روحاني بايد با سعه صدر مختصات دوران پسا برجام را براي افكار عمومي تشريح و تبيين كند تا انتظارت مردم از دولت مخدوش نشود. بدون شك جريان تندروی اصولگرايي به دنبال خاتمه دادن به دوران رياستجمهوري آقاي روحاني در سال۹۶ خواهد بود و در اين زمينه از همه امكانات خود استفاده خواهند كرد. اين مساله از مدتها پيش براي همگان مشهود شده بود كه اتاق فكر اصولگرايان به دنبال چهارسالهشدن دوران رياستجمهوري آقاي روحاني هستند. برخي از اصولگرايان به صراحت اين مساله را از تريبونهاي عمومي اعلام كردهاند و از گفتن اين مساله هيچگونه ابايي نداشتهاند. به نظر من اين رويكرد در نهايت نتيجه معكوس خواهد داشت و در نهايت گفتمان آقاي روحاني تقويت خواهد شد. تا قبل از انتخابات هفتم اسفند نيز اين وضعيت در مجلس وجود داشت و صحن علني مجلس به تريبون عمومي تندروهاي سياسي تبديل شده بود. با اين وجود در نهايت تمام جنجالها و هياهوها نتيجه عكس داد و مردم در روز هفتم اسفند با آراي خود گفتمان اعتدال و عقلانيت به محوريت دولت آقاي روحاني را تقويت كردند.
منبع:آرمان