از منظر قالیباف رئیس جمهوری الفبای اداره کشور را بلد نیست پس باید فردی بیاید که بلد است! و چه کسی بهتر از او که هم مدیر جهادی است و هم سیاستمدار ضد غرب گرا!
سرویس سیاسی خرداد: نخست وزیر ایتالیا با رای منفی مردم به همه پرسی مد نظر وی استعفا می دهد و صحنه را ترک می کند، برگزیت رای می آورد و مردم با اختلاف اندکی بر خلاف نظر دیوید کامرون رای می دهند و هنوز ساعتی نگذشته که نخست وزیر بریتانیا آماده تخلیه ساختمان شماره 10 می شود اما در ایران ما سیاستمداران اگر به شکل مستقیم و چندین باره نیز از مردم رای منفی دریافت کنند بازهم امیدوارانه به نقش آفرینی در انتخابات آتی می اندیشند!.
به گزارش خرداد؛ شهردار تهران که یکبار در انتخابات سال 84 به رغم تمامی هزینه های انتخاباتی گسترده و نیز در انتخابات گذشته به رغم مانور فراوان روی کارنامه 10 ساله شهرداری بخت خود را برای حضور در منصب ریاست جمهوری آزموده بود و با اختلاف فاحش و بیش از یک سوم از نامزد پیروز عقب ماند؛ هنوز گویا قصد کناره گیری از صحنه انتخابات ریاست جمهوری را ندارد و مهیای حضور دوباره می شود.
اصولگرایان با معضل بزرگی در انتخابات آتی ریاست جمهوری روبرو هستند، آنان به هیچ روی دوست ندارند که حسن روحانی را برای 4 سال دیگر در منصب ریاست جمهوری ببینند و از طرف دیگر تمامی چهره های شناخته شده این جریان یا بخت خود را یکبار آزموده اند و شکست خورده اند یا آنکه هیچ اقبال ملموس و قابل توجهی به آنان در صحنه سیاسی مشاهده نمی شود که شانس رای آوری برای آنان قابل تصور باشد.
در چنین حال وهوایی محمد باقر قالیباف گویا بدش نمی آید که دوباره به صحنه بیاید و بار دیگر رقیب اصلی روحانی باشد.
4 سال پیش هر چند اصولگرایان پیرامون قالیباف اجماع نکردند اما او حامیان جدی و پر و پاقرصی در میان اصولگرایان و در شورای شهر داشت، حالا خود او نیز می داند که بسیاری از دوستان و شرکای آن روز در ساختمان بهشت هم همراه او نیستند و انتقادات بسار جدی به عملکردهای شهرداری دارند.
4 سال پیش قالیباف با شعار مدیریت جهادی به میدان آمد و به دستاوردهای مدیریت شهری خود می بالید امااکنون علاوه بر انتقادات فراوان در این عرصه او با چالش های همچون پرونده املاک نجومی هم روبرو بوده که البته خود را بی اطلاع و بدون هر گونه قصوری در این عرصه عنوان کرده است .
حال به رغم همه این موارد قالیباف گویا عزم حضور دارد، پس از آنکه چندی پیش سبحانی نیا نماینده سابق نیشابور و چهره نزدیک به وی به محک فضای سیاسی پرداخته و گفته بود اگر همه اصولگرایان پیرامون قالیباف اجماع کنند او بهانتخابات ریاست جمهوری خواهد آمد.
اکنون خود قالیباف دست به کار شده و در روز دانشجو و در سخنرانی که المان های انتخاباتی آن بسیار فراتر از انتظارها بود، خود را در قامت یک کاندیدای بالقوه نشان داد.
قالیباف در سخنرانی خود گفت که تخریب ها طی چند ماه گذشته علیه او رشد فزاینده ای داشته و علت آن را اینگونه اعلام کرد که عده ای به او پیغام داده اند که اگر به طور رسمی اعلام کند که در انتخابات نمی آید او را رها خواهند کرد و چون او اینکار نکرده اینگونه مورد هجمه است، این ادعا یک روی دیگر واضح هم دارد و آن این است که او قصد عدم اعلام کاندیداتوری ندارد!
این وجه ایجابی عزم انتخاباتی قالیباف بود و در دیگر سو در بعد سلبی، شهردار تهران با قدرت و حدت هر چه تمام تر و عریان تر از هر زمان دیگری ( در تیترهای هدفمند همشهری و رسانه های حامی) به دولت و شخص رئیس جمهوری تاخته و به انتقاد مستقیم پرداخت.
او در بخشی ازسخنان خود گفت: «
اگر انتقادی هست به این
دلیل است که میز مذاکره را میز مبارزه فرض نکردیم. امروز نه چرخ هستهای
چرخیده، نه چرخ زندگی و این از بابت خوشبینی به آمریکاست، اینکه آب و نان و
آلودگی هوا را به برجام گره بزنیم نشان میدهد الفبای اداره کشور را بلد
نیستیم»
از منظر قالیباف رئیس جمهوری الفبای اداره کشور را بلد نیست پس باید فردی بیاید که بلد است! و چه کسی بهتر از او که هم مدیر جهادی است و هم سیاستمدار ضد غرب گرا!
این نکات هم مهم نیست که این روزها حتی نزدیک ترین چهره ها به وی در انتخابات گذشته سیلی از انتقادات گسترده از پرونده حسابرسی شهرداری، واگذاری املاک یا حتی استخدام های شهرداری را در شورای شهر مطرح می کنند، شاید آنان همان غرض مندانی باشند که قالیباف در سخنان روز دانشجوی خود گفته بود چه شده که طی چند ماه اخیر عده ای این همه هجمه و انتقاد می کند و کاش جرات و شجاعت داشتند که علت مخالفت های چند ماه اخیر خود را بگویند!.
هر چه هست به نظر نمی رسد در کشور ما برای سیاستمداران بازنشستگی سیاسی معنا و مفهومی داشته باشد یا اینکه شکست مایه تنبه و تصحیح رفتار، همه می خواهند و میتوانند ده بار هم که شکست خوردند باز به صحنه بیایند، شاید این ریشه در فرهنگ عمومی ما مردمی داشته باشد که به عنوان مثال می گوییم: « سنگ مفت و گنجشگ هم مفت»