به آقای روحانی باید متذکر شد که برخی عملکردهای شخص ایشان نه ارتباطی به وضعیت جنگی دارد و نه تابعی از آن است و توجیه پذیر هم نیست. به عنوان مثال افزایش قیمت بنزین یک ضرورت اقتصادی بود اما آیا نحوه و اجرای آن بدین شکل و سیاق هم درست و منطقی بود و کدام کارشناس و نخبه اقتصادی و اجتماعی بر آن مهر تایید می زند؟ رفتارهای شخص ایشان پس از اتفاقات آبان ماه و اعتراض به افزایش قیمت بنزین آیا منطبق با وعده های انتخاباتی بود و از سوی یک رئیس جمهوری حقوقدان ساطع شد؟
سروبس سیاسی خرداد- رضا رئیسی: رئیس جمهوری ساعتی پیش و در جمع فعالان صنعت پتروشیمی اظهاراتی داشت و در بخشی از سخنرانی خود گفت: «برخی میگویند چرا نمیتوانید عین قولهای خود را عمل کنید ما در شرایط صلح
این قولها را داده بودیم بعد وارد جنگ شدیم ما هم آن را آغاز نکردیم آنها
جنگ را آغاز کردند که قامت این ملت بزرگ را بشکنند که شکست خوردند.»
به گزارش
خرداد، رئیس جمهوری در واقع به منتقدان گوشزد کرده که وضعیت کشور عادی نیست و با زمانی که او در انتخابات وعده داده متفاوت شده و عطف به این تغییر و تحول هم دولت نتوانسته که به وعده های خود جامه عمل بپوشاند.
اما این اظهارات و پاسخ روحانی قابل قبول و قانع کننده است؟
اول- کیست که نداند در این برهه زمانی و پس از خروج یکجانبه ترامپ از توافق هسته ای، فشار حداکثری ایالات متحده ایران را در حوزه های مختلف و به خصوص در تبادلات اقتصادی در تنگنا گذاشته و کار دولت برای رتق و فتق امور کشور بسیار سخت و طاقت فرسا شده است. هر ناظر منصف و منتقد اخلاق مداری این شرایط را درک و فهم می کند و اگر منظور رئیس جمهوری به منتقدان همیشگی و بهانه جو است که آنان کاری به شرایط و وضعیت ندارند و اگر تحریم ها و وضعیت اقتصادی هم این نبودف گزینه ای برای نقد و تخطئه دولت می یافتند اما حامیان دولت در بهار 96 هم در این دو سال انتقادات جدی به عملکرد دولت دارند و به رغم آنکه شرایط سخت پیش روی روحانی و همراهان را می دانند و بدان اشراف هم دارند از این وضعیت دل خوشی ندارند، پس از نه غرض و مرضی در کار است و نه آنکه انتقادات از سر ناآگاهی و عدم اشراف به شرایط.
دوم- تحریم مهم است، تحدید و تهدید شرایط اقتصادی مردم کتمان نشدنی است،تامین کالاهای ضروری مردم در این شرایط سخت است، مهار تورم و تلاطم های ارزی کاری کارستان می خواهد و در یک کلام اقتصاد کشور بالطبع تحریم ها با مشکلات عدیده ای روبروست اما آقای روحانی قبول بفرمایند که بخشی از مشکلات هم به ندانم کاری و ضعف مدیریت داخلی باز می گردد. نشان به آن نشانی که در جنگ هشت ساله ایران و عراق هم اگر نگوییم شرایط حادتر حکمفرما بودف لااقل شرایطی مشابه امروز داشتیم و عموم مردم مشکلاتی تا این حد را تجربه نمی کردند، البته که مردم در آن زمان دیگر گونه هم رفتار کرده و متفاوت عمل می کردند.
سوم- مشکل اصلی مردم یا حداقل حامیان روحانی با وی و دولت متبوع ایشان در دو سال گذشته آنست که عزم و اراده جدی برای تحقق وعده ها و شعارها در این دولت احساس نمی شود. حتی گاهی به طور ملموس و محسوس مسیری مغایر و متفاوت طی شده و به مردم دهن کجی می شود و این چیزی که از روحانی نمی توانیم بر تابیم! اتفاقا آقای روحانی در کمپین انتخاباتی خود نسبت به دیگر نامزدها کم ترین شعار و وعده اقتصادی را داد و وعده های او عمدتا وجه فرهنگی و سیاسی و مولفه های جامعه مدنی را داشت، حال باید از ایشان پرسید که به کدام یک از وعده های خود در این عرصه ها عمل کردید؟ شرایط جنگ اقتصادی مغایرتی با عمل به وعده های سیاسی نداشت که شما نه فقط به آن عمل نکردید که رویه ای مخالف را طی کرده و کوچکترین وقعی هم به گفتارهای خود ننهادید.
چهارم- به آقای روحانی باید متذکر شد که برخی عملکردهای شخص ایشان نه ارتباطی به وضعیت جنگی دارد و نه تابعی از آن است و توجیه پذیر هم نیست. به عنوان مثال افزایش قیمت بنزین یک ضرورت اقتصادی بود اما آیا نحوه و اجرای آن بدین شکل و سیاق هم درست و منطقی بود و کدام کارشناس و نخبه اقتصادی و اجتماعی بر آن مهر تایید می زند؟ رفتارهای شخص ایشان پس از اتفاقات آبان ماه و اعتراض به افزایش قیمت بنزین آیا منطبق با وعده های انتخاباتی بود و از سوی یک رئیس جمهوری حقوقدان ساطع شد؟ آیا مولفه های تحمیلی جنگ اقتصادی باعث شده بود که ایشان با خنده بر لب اجرای طرح را از سر خود باز کرده و به دیگران حواله دهد؟
در نهایت باید گفت که آقای روحانی کلاه خودتان را قاضی کنید، مردم همانگونه که شما در سخنان خود مورد اشاره قرار دادید، صبوری کرده اند و خویشتن داری، شرایط سخت را تحمل می کنند و حداقل در برابر دشمن خارجی هیچ گاه سرتعظیم فرود نمی آورند اما همین مردم خوب می بینند و خوب می فهمند و تغییر رفتار و گفتار شما را هم درک می کنند و انتظار نداشته باشید که با توجیه وضعیت خاص و فوق العاده بر ضعف ها و عیوب شما چشم بپوشند.