«دولت ایران باید به گروههای حقوق بشری اجازه دهد که در داخل ایران واقعیتها را درباره اعتراضهای جاری مردم ایران نظارت و گزارش کنند. قتلعام معترضان و قطع اینترنت دیگر نباید رخ دهد چراکه جهان نظارهگر است.»
آقای ترامپ گویا چند نکته را فراموش کرده است.
او چگونه در این چند سال کنار مردم ایران ایستاده است؟ با برهم زدن توافق هسته ای که سال ها برای آن تلاش شده و نمایندگان قانونی مردم ایران پای آن را امضا کرده بودند؟
با وضع تحریم های ظالمانه و بی سابقه یکطرفه که دقیقا و دقیقا ملت ایران را نشانه رفته و معیشت و زندگی آنان را هدف گرفته؟ با کمبود دارو در کنار بیمارانی ایستاده که جان شان را در این راه داده اند؟
با حمله ناجوانمردانه و تروریستی به سرباز وطن و فرمانده محبوب ملت؟
با وضع قوانین مهاجرتی سفت و سخت که راه ارتباط ایرانیان مهاجر با خانواده ها را قطع و سخت کرده و مانع حضور نخبگان علمی ایران در فضای دانشگاهی ایالات متحده شد؟
آقای ترامپ که بیانیه می دهد و با خوشحالی و ذوق زدگی می گوید که تجمعات اعتراضی مردم را دیده و تحت تاثیر جسارت و شجاعت آنان قرار گرفته آیا تجمع چندین میلیونی چند روز پیش برای تشییع سردار سلیمانی که به فرمان او ترور شد را هم دیده؟ از آن الهامی و درسی نگرفته است؟
بدون شک جمع کثیری از ایرانیان متاثر و ناراحت از حادثه سقوط هواپیما هستند و اعتراض نیز حق قانونی و مشروع آنان است اما شعارهای تند و تیز و شدید در تجمع های اعتراضی دیروز که بیش از چند صد نفر از مردم در آن مشارکت نداشتند، علت پرهیز از حضور عمومی در چنین تجمعاتی است و وقتی ترامپ یا ورشکستگان سیاسی خارج نشین فرصت طلبانه و با عجله خودشان را وسط غائله می اندازند، اگر کسی هم بخواهد در چنین تجمعاتی حضور یابد بواسطه آنکه توسط این دغلکاران مصادره به مطلوب نشود از این اتفاقات دوری می کند.
یعنی ترامپ حتی اندک شعور و آگاهی نسبت به رویکرد عموم مردم ایران ندارد و گوش به مشاوران دلقک و نادانی دارد که جز چاپیدن آقای رئیس جمهوری و غلطیدن در توهمات چند دهه ای چیزی برای عرضه به او ندارند و به بیراه می برندش.
ما مردم ایران سختی و فشار و مصایب کم ندیده ایم و به بسیاری از روندها و رویکردها اعتراض داریم اما این را نیک هم می دانیم که ترامپ چپاول گر و تاجر مسلک نه به ما دموکراسی می دهد و نه آزادی نه فکر ما است و نه دوستدار ما که هر چه بلا در این مدت بر سر ایران و ایرانی آمده یک سر بزرگ آن به کاخ سفید باز می گردد و بعد از 4 دهه ما دیگر آنقدر در کشاکش دوران و گذر ایام استخوان خورد کرده ایم که فرق دلسوزی با فرصت طلبی وقیحانه و ابزار مودت نانجیبانه و طمع ورزی گستخانه را بفهیم و به یک دلقک نادان باج ندهیم!
کاش در این سو هم مسئولان ما با پرهیز از اشتباهات تلخ و وحشتناک قدر این مردم را دانسته و حداقل خوراک تبلیغاتی برای موج سواری دشمنان را به آنان ندهند.